- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۲۱۱۴۴
- شماره مطلب: ۷۷۳۱
-
چاپ
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
ای روزهای تار، ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میآیید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید، بسم الله
ای بغضهای بیقرار روز و شبهایم
من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم
هرچند گریانم تبسم میکنم امشب
بی تاب رو بر جانب قم میکنم امشب
در کوچههایش خویش را گم میکنم امشب
انگار با زهرا تکلم میکنم امشب
در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست
با قم نمایی دیگر از آن آشنا پیداست
ای آشنای بیقراریهای این مردم
با تو رسیده تا مدینه پای این مردم
رنگ حقیقت یافته رؤیای این مردم
یا فاطمه، یا حضرت زهرای این مردم
ای حامی امروز من، فردا مرا دریاب
یا فاطمه در حشر چون دنیا مرا دریاب
اما جدا کن شاعر از غم، حال دفتر را
بشنو صدای خندۀ موسی بن جعفر را
دریاب شور اشکهای شوق مادر را
حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را
معصومه خانم چشم تا وا میکند امشب
دیده به رخسار رضا وا میکند امشب
آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد
پیچید یاس و باز هم عالم معطر شد
شأن نزولش آیههای سبز کوثر شد
امروز در تقویم شیعه روز دختر شد
بانوی عالم حفظ کن دنیا و دینم را
دریاب خانم دختران سرزمینم را
در خاک مرده بذرهای علم میکاری
فیض حضورت در تمام حوزهها جاری
در سایهات دفناند عالمهای بسیاری
گلپایگانی، حائری، علامه، خوانساری
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند
آه ای کریمه، ای ملیکه، عمۀ سادات
با کوله باری آمدم لبریز از حاجات
با دست خالی آمدن از پیش تو، هیهات
پس باز قسمت کن که مثل اغلب اوقات
تا که به زودی زائر صحن رضا باشم
آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم
-
دل تو لحظهای از غم جدا نخواهد شد
چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد
غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد
محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز
دل تو لحظهای از غم جدا نخواهد شد
-
قسم به اشک
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم
نوشت تا که فقط عاشق شما باشم
نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم
نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم
-
شب قدر و بی قراری
بازم شب قدره و بیقراری
غلط میخوره رو گونههای خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه مینویسم
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
ای روزهای تار، ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میآیید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید، بسم الله
ای بغضهای بیقرار روز و شبهایم
من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم
هرچند گریانم تبسم میکنم امشب
بی تاب رو بر جانب قم میکنم امشب
در کوچههایش خویش را گم میکنم امشب
انگار با زهرا تکلم میکنم امشب
در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست
با قم نمایی دیگر از آن آشنا پیداست
ای آشنای بیقراریهای این مردم
با تو رسیده تا مدینه پای این مردم
رنگ حقیقت یافته رؤیای این مردم
یا فاطمه، یا حضرت زهرای این مردم
ای حامی امروز من، فردا مرا دریاب
یا فاطمه در حشر چون دنیا مرا دریاب
اما جدا کن شاعر از غم، حال دفتر را
بشنو صدای خندۀ موسی بن جعفر را
دریاب شور اشکهای شوق مادر را
حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را
معصومه خانم چشم تا وا میکند امشب
دیده به رخسار رضا وا میکند امشب
آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد
پیچید یاس و باز هم عالم معطر شد
شأن نزولش آیههای سبز کوثر شد
امروز در تقویم شیعه روز دختر شد
بانوی عالم حفظ کن دنیا و دینم را
دریاب خانم دختران سرزمینم را
در خاک مرده بذرهای علم میکاری
فیض حضورت در تمام حوزهها جاری
در سایهات دفناند عالمهای بسیاری
گلپایگانی، حائری، علامه، خوانساری
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند
آه ای کریمه، ای ملیکه، عمۀ سادات
با کوله باری آمدم لبریز از حاجات
با دست خالی آمدن از پیش تو، هیهات
پس باز قسمت کن که مثل اغلب اوقات
تا که به زودی زائر صحن رضا باشم
آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم