- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۵۶۰۸
- شماره مطلب: ۷۶۹۹
-
چاپ
تو هم دادهای دل به سقا، علی
اگر میتراود ز لبها علی
اگر نعره دارم سراپا علی
ندارد دلم قبله الا علی
که دیدم خدا را فقط با علی
خدا عالی است و معلی علی
بگو بعد بسمه تعالی، علی
اگر کوچۀ ما چراغانی است
اگر سقف این شهر، بارانی است
اگر زلف ما در پریشانی است
اگر حال ما باز طوفانی است
که ایران تمامش خراسانی است
که ما خاک هستیم بالا علی
اگر روزگاری است حالم بد است
اگر لحظههایم پریشان شده است
گرهها سراغم اگر آمده است
اگر غم به امروز ما سر زده است
علاجش فقط دیدن مشهد است
بخوان زیر ایوان طلا یا علی
بهشت است و نور است در این فضا
که سوء القضا گشت حسن القضا
سراپا پرم از دمی جان فزا
چه امشب، چه فردا، چه روز جزا
علی ابن موسی الرضا المرتضی
مرا کافی اینجا و آنجا علی
فقیری که اینجا به زحمت رسید
زیارت نخوانده به عزت رسید
سلامی نکرده سلامت رسید
دعایی نگفت و اجابت رسید
عنایت رسید و عنایت رسید
فقیر تو بود و شد آقا، علی
حرم پر شده از کبوتر رضا
ولی ما کلاغیم و بی پر رضا
به ما حق بده پشت این در رضا
نداریم ما جای دیگر رضا
گرفته حرم بوی مادر، رضا
نداریم جز تو، به زهرا، علی
شبی آمدم مثل بیچارهها
نشستم کمی پیش فوارهها
گره خورده بودم چو آوارهها
اسیر قفسها و دیوارهها
که ناگاه با بانگ نقارهها
برات مرا کرد امضا علی
چه بی منت اینجا دوا میدهند
نجف را در این صحنها میدهند
بگو کاظمین و، تو را میدهند
مدینه و یا سامرا میدهند
و پایین پا کربلا میدهند
امیری حسینٌ و مولا علی
اگر مردهام باز جانم دهید
اگر خواب هستم تکانم دهید
مریضم حرم را نشانم دهید
من از آن مولایم آنم دهید
کمیدر حرم استخوانم دهید
مرا جای دیگر مبادا علی
چه میچسبد اینجا جوابت دهند
و جا گوشۀ انقلابت دهند
در آن صحن باشی و آبت دهند
سرت روی زانو و خوابت دهند
و در خواب هم آفتابت دهند
چه میچسبد آری به رؤیا علی
اگر چشم اینجا به امید توست
سر سال ما هم شب عید توست
در این سینهها نور توحید توست
فقط روشنایی خورشید توست
و این روضهها گیر تأیید توست
بخوان تا محرم تو ما را، علی
منم روبرویت، علیک السلام
پر از آرزویت، علیک السلام
من و گفت و گویت، علیک السلام
تو و اشک رویت، علیک السلام
به یاد عمویت، علیک السلام
تو هم دادهای دل به سقا، علی
بخوان روضهها را به ابن الشبیب
ز تیری مهیب و ز شیب الخضیب
ز آهی غریب و ز خذالتریب
ز امن یجیب یتیمی غریب
بگو وا حسن، وا حسینا، علی
-
عشق اسطرلاب مردان خداست
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقیها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
-
ز اوج شانۀ او آسمان به خاک افتاد
خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت
تمام شوکت خود را به شکل انسان ساخت
به دست قدرت خود، خلقتی شگفت آورد
گرفت پرده ز رویی، جهان گلستان ساخت
-
ماه پر آفتاب
دلی دارم و خانۀ بوتراب است
سری دارم و خاک عالیجناب است
عوض کرده روز و شبم جای خود را
که ماهی دمیده پر از آفتاب است
-
ارمنی آمد و مسلمان شد
گرچه سرگرم کسب و کارش بود
نان خور رزق کار و بارش بود
او که با عالم خودش میساخت
روز و شب با غم خودش میساخت
تو هم دادهای دل به سقا، علی
اگر میتراود ز لبها علی
اگر نعره دارم سراپا علی
ندارد دلم قبله الا علی
که دیدم خدا را فقط با علی
خدا عالی است و معلی علی
بگو بعد بسمه تعالی، علی
اگر کوچۀ ما چراغانی است
اگر سقف این شهر، بارانی است
اگر زلف ما در پریشانی است
اگر حال ما باز طوفانی است
که ایران تمامش خراسانی است
که ما خاک هستیم بالا علی
اگر روزگاری است حالم بد است
اگر لحظههایم پریشان شده است
گرهها سراغم اگر آمده است
اگر غم به امروز ما سر زده است
علاجش فقط دیدن مشهد است
بخوان زیر ایوان طلا یا علی
بهشت است و نور است در این فضا
که سوء القضا گشت حسن القضا
سراپا پرم از دمی جان فزا
چه امشب، چه فردا، چه روز جزا
علی ابن موسی الرضا المرتضی
مرا کافی اینجا و آنجا علی
فقیری که اینجا به زحمت رسید
زیارت نخوانده به عزت رسید
سلامی نکرده سلامت رسید
دعایی نگفت و اجابت رسید
عنایت رسید و عنایت رسید
فقیر تو بود و شد آقا، علی
حرم پر شده از کبوتر رضا
ولی ما کلاغیم و بی پر رضا
به ما حق بده پشت این در رضا
نداریم ما جای دیگر رضا
گرفته حرم بوی مادر، رضا
نداریم جز تو، به زهرا، علی
شبی آمدم مثل بیچارهها
نشستم کمی پیش فوارهها
گره خورده بودم چو آوارهها
اسیر قفسها و دیوارهها
که ناگاه با بانگ نقارهها
برات مرا کرد امضا علی
چه بی منت اینجا دوا میدهند
نجف را در این صحنها میدهند
بگو کاظمین و، تو را میدهند
مدینه و یا سامرا میدهند
و پایین پا کربلا میدهند
امیری حسینٌ و مولا علی
اگر مردهام باز جانم دهید
اگر خواب هستم تکانم دهید
مریضم حرم را نشانم دهید
من از آن مولایم آنم دهید
کمیدر حرم استخوانم دهید
مرا جای دیگر مبادا علی
چه میچسبد اینجا جوابت دهند
و جا گوشۀ انقلابت دهند
در آن صحن باشی و آبت دهند
سرت روی زانو و خوابت دهند
و در خواب هم آفتابت دهند
چه میچسبد آری به رؤیا علی
اگر چشم اینجا به امید توست
سر سال ما هم شب عید توست
در این سینهها نور توحید توست
فقط روشنایی خورشید توست
و این روضهها گیر تأیید توست
بخوان تا محرم تو ما را، علی
منم روبرویت، علیک السلام
پر از آرزویت، علیک السلام
من و گفت و گویت، علیک السلام
تو و اشک رویت، علیک السلام
به یاد عمویت، علیک السلام
تو هم دادهای دل به سقا، علی
بخوان روضهها را به ابن الشبیب
ز تیری مهیب و ز شیب الخضیب
ز آهی غریب و ز خذالتریب
ز امن یجیب یتیمی غریب
بگو وا حسن، وا حسینا، علی