- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۶۸۱
- شماره مطلب: ۷۳۹۶
-
چاپ
عزای سوختن
نفس نفس زدنم را حسین میبیند
جراحت بدنم را حسین میبیند
نحیف هستم و آتش به جانم افتاده
و شعلههای تنم را حسین میبیند
دویدن از پی مرکب برای من سم است
نحیفتر شدنم را حسین میبیند
حریم شخصی من جای این اراذل نیست
غریبی وطنم را حسین میبیند
چقدر سخت بود مادرت زمین بخورد
ندای واحسنم را حسین میبیند
شبیه دامن طفل سه ساله میسوزم
عزای سوختنم را حسین میبیند
تمام فکر من این است لحظۀ تدفین
سفیدی کفنم را حسین میبیند
فقط برای حسین سینهزن شوید امّا
دو دست سینهزنم را حسین میبیند
-
به نام نور، به نام مطهّر زهرا (س)
شبی که سیب خدا از درخت عرش افتاد
خدا به نور خدا هدیهای منوّر داد
-
این دختر نحیف، همان نازدانه است
مثل قدیم با دل من، سر نمیکنی
جانم به لب رسید، تو لب تر نمیکنی
حرفی بزن، جواب تو والله سنگ نیست
از چه هوای سورۀ کوثر نمیکنی؟
-
زینب و روضههای کوفه و شام
حال امروز چشمهایم باز
مثل ابر بهار، بارانی ست
یوسف امروز هم نیامده و
شهر در اضطراب کنعانی ست
عزای سوختن
نفس نفس زدنم را حسین میبیند
جراحت بدنم را حسین میبیند
نحیف هستم و آتش به جانم افتاده
و شعلههای تنم را حسین میبیند
دویدن از پی مرکب برای من سم است
نحیفتر شدنم را حسین میبیند
حریم شخصی من جای این اراذل نیست
غریبی وطنم را حسین میبیند
چقدر سخت بود مادرت زمین بخورد
ندای واحسنم را حسین میبیند
شبیه دامن طفل سه ساله میسوزم
عزای سوختنم را حسین میبیند
تمام فکر من این است لحظۀ تدفین
سفیدی کفنم را حسین میبیند
فقط برای حسین سینهزن شوید امّا
دو دست سینهزنم را حسین میبیند
خدایا قلم شاعر این ابیات را برای خدمت به اهل بیت پیامبر حفظ کن...