- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۱۲۰۳
- شماره مطلب: ۶۶۴۸
-
چاپ
فیض گریه
ما که مرید میکده و مست بادهایم
عمرى است دل به حضرت معشوق دادهایم
قبل از سرشتن گِلِمان مفتخر شدیم
در کوى عشق نوکر این خانوادهایم
جائى که جبرئیل ز خدام این در است
ما هیچ تر ز هیچ و یک عبد سادهایم
ما تازه با غم تو نگشتیم آشنا
جانا کنیز زادۀ تو بنده زادهایم
یا ایها الامیر به یک موى تو قسم
تا زندهایم پاى رهت ایستادهایم
وقتى شهید تا به مقام شهود رفت
ما را بگو که تازه در آغاز جادهایم
با عشق اینکه روزى از اینجا گذر کنى
صورت به زیر مقدم پاکت نهادهایم
حق گریه را به نام شما آفریده است
ما فیض گریه را به دو عالم ندادهایم
در بین روضه دیدۀ پر اشک بستهایم
با یک سلام تا حرمت پر گشادهایم
ما را ز جام گریه لبالب نوشتهاند
ما را غلام حضرت زینب نوشتهاند
-
صلابت حیدری
تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما
قربان چهرهات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما
-
پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد
ناله سوخته دلها، اثری پیدا کرد
کعبه میخواست که دل را ز بتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد
-
آیههای کوثر
برخیز ای جوان! سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیدهای، پر خود بر زمین مکش
ای مادریتر از همه، کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
-
خسوف قمر
عدهای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش، خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
فیض گریه
ما که مرید میکده و مست بادهایم
عمرى است دل به حضرت معشوق دادهایم
قبل از سرشتن گِلِمان مفتخر شدیم
در کوى عشق نوکر این خانوادهایم
جائى که جبرئیل ز خدام این در است
ما هیچ تر ز هیچ و یک عبد سادهایم
ما تازه با غم تو نگشتیم آشنا
جانا کنیز زادۀ تو بنده زادهایم
یا ایها الامیر به یک موى تو قسم
تا زندهایم پاى رهت ایستادهایم
وقتى شهید تا به مقام شهود رفت
ما را بگو که تازه در آغاز جادهایم
با عشق اینکه روزى از اینجا گذر کنى
صورت به زیر مقدم پاکت نهادهایم
حق گریه را به نام شما آفریده است
ما فیض گریه را به دو عالم ندادهایم
در بین روضه دیدۀ پر اشک بستهایم
با یک سلام تا حرمت پر گشادهایم
ما را ز جام گریه لبالب نوشتهاند
ما را غلام حضرت زینب نوشتهاند