- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۲۳۶۴
- شماره مطلب: ۶۶۲۲
-
چاپ
سه ساله فاطمهای دست بر دعا مانده
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده!
چه تند میرود! این ساربان وا مانده
خدا به خیر کند! باز گم شدم بابا
بیا ببین که فقط چند رد پا مانده
بگو چه کار کنم! تا به عمه ام برسم؟
توان پای پُر از زخم، کربلا مانده
خودت که داخل گودال گیر افتادی!
عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟
به یاد درد لگدهای شمر افتادم
دوباره چادر من دست خارها مانده
بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد
سه ساله فاطمهای دست بر دعا مانده
کجاست خنجر کهنه به داد من برسد؟
به جان سپردن من چند ربنا مانده؟
به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست!
پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
سه ساله فاطمهای دست بر دعا مانده
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده!
چه تند میرود! این ساربان وا مانده
خدا به خیر کند! باز گم شدم بابا
بیا ببین که فقط چند رد پا مانده
بگو چه کار کنم! تا به عمه ام برسم؟
توان پای پُر از زخم، کربلا مانده
خودت که داخل گودال گیر افتادی!
عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟
به یاد درد لگدهای شمر افتادم
دوباره چادر من دست خارها مانده
بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد
سه ساله فاطمهای دست بر دعا مانده
کجاست خنجر کهنه به داد من برسد؟
به جان سپردن من چند ربنا مانده؟
به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست!
پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟