- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۲۱۷۵
- شماره مطلب: ۶۴۶۰
-
چاپ
مثل دو بال پرستو
هم میان دست و بازو فاصله افتاده است
هم میان هر دو ابرو فاصله افتاده است
تیر سوزن شد، که دوزد پیکر او را به هم
بین اعضا از همهسو فاصله افتاده است
نکتهای سر بسته را بر دوش با خود باد برد
اینکه بین شانه و مو فاصله افتاده است!
تیغها در پیکرش پهلو به پهلو میشوند
در دل هر زخم از این رو فاصله افتاده است
ازدحام تیر شد در سینه که بین نفس
با نفس در این هیاهو فاصله افتاده است
ناامیدی ساخت کارش را همینکه غرق زخم
دید بین مشک با او فاصله افتاده است
غیر او در هرکس دیگر طبیعی هست اگر
بین تیر و چشم و زانو فاصله افتاده است
***
شیر میگویند امّا بین ابروهای او
مثل دو بال پرستو فاصله افتاده است
-
نوبت قربانی
حجات قبول نوبت قربانی تو شد
وقت سماع و سلسلهجنبانی تو شد
احرام بستهاند ملائک به دیدنت
برخیز! وقت آینهگردانی تو شد
-
قامت معیار
آنجا که حرف قامت بالابلندهاست
گر بگذری قیامت بالابلندهاست
جایی که قامتت شده معیار، وصف سرو
در نوع خود ملامت بالابلندهاست
-
از عسل شیرینتر لحظۀ آرامش توست
قد کشیدی چقدرمرد شدی در سختی
مرد آن است که غالب بشود بر سختی
از عسل شیرینتر لحظۀ آرامش توست
شادی از اینکهرسیدهست به آخر سختی
مثل دو بال پرستو
هم میان دست و بازو فاصله افتاده است
هم میان هر دو ابرو فاصله افتاده است
تیر سوزن شد، که دوزد پیکر او را به هم
بین اعضا از همهسو فاصله افتاده است
نکتهای سر بسته را بر دوش با خود باد برد
اینکه بین شانه و مو فاصله افتاده است!
تیغها در پیکرش پهلو به پهلو میشوند
در دل هر زخم از این رو فاصله افتاده است
ازدحام تیر شد در سینه که بین نفس
با نفس در این هیاهو فاصله افتاده است
ناامیدی ساخت کارش را همینکه غرق زخم
دید بین مشک با او فاصله افتاده است
غیر او در هرکس دیگر طبیعی هست اگر
بین تیر و چشم و زانو فاصله افتاده است
***
شیر میگویند امّا بین ابروهای او
مثل دو بال پرستو فاصله افتاده است