- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
- بازدید: ۳۵۸۴
- شماره مطلب: ۶۱۵۹
-
چاپ
سیب سرخ بهشت
تو میروی و دل من دوباره میریزد
و خواهر تو به راهت شراره میریزد
خدا کند که بمیرم نبینمت تنها
غریبی تو به جانم شراره میریزد
مرو که بوسهای از زیر حنجرت چون آب
به روی آتش این غصه چاره میریزد
تو سیب سرخ بهشت خدایی و دارد
ز پیکر پر زخمت عصاره میریزد
مسیر آمدنت تا خیام خونین است
ز بسکه از زرهت خون، هماره میریزد
مرو که بعد تو تنها به جرم یک بوسه
عدو به روی سرم بی شماره میریزد
مرو که بعد تو از نیزهها و نعل ستور
به خاک، پیکر تو پاره پاره میریزد
پس از تو در پی طوفان دستهایی سرد
ز گوش دخترکان گوشواره میریزد
کسی که زینتی از خیمه عایدش نشود
به پشت خیمه سر شیرخواره میریزد
-
سرچشمهی بهار
که جن و انس بفهمند کار ما با توست
تمام هستی مایی فقط خدا با تو است -
روضههای خیزران
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضهخوان باشد
-
کوفه
چشم تو سمت من دل من گیر نیزههاست
این سینه پارهپارهی شمشیر نیزههاست
عشقت مرا به کوچه و بازار میکشد
زینب اسیر رشتهی زنجیر نیزههاست
-
صفحه به صفحه
به سر نعش تو از زندگیم سیر شدم
ای عصایم بنگر بیتو زمینگیر شدم
کار جنگیدن من بعد تو بیفایده است
من که با تو هدف نیزه و شمشیر شدم
سیب سرخ بهشت
تو میروی و دل من دوباره میریزد
و خواهر تو به راهت شراره میریزد
خدا کند که بمیرم نبینمت تنها
غریبی تو به جانم شراره میریزد
مرو که بوسهای از زیر حنجرت چون آب
به روی آتش این غصه چاره میریزد
تو سیب سرخ بهشت خدایی و دارد
ز پیکر پر زخمت عصاره میریزد
مسیر آمدنت تا خیام خونین است
ز بسکه از زرهت خون، هماره میریزد
مرو که بعد تو تنها به جرم یک بوسه
عدو به روی سرم بی شماره میریزد
مرو که بعد تو از نیزهها و نعل ستور
به خاک، پیکر تو پاره پاره میریزد
پس از تو در پی طوفان دستهایی سرد
ز گوش دخترکان گوشواره میریزد
کسی که زینتی از خیمه عایدش نشود
به پشت خیمه سر شیرخواره میریزد