- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
- بازدید: ۲۲۶۶
- شماره مطلب: ۶۱۵۶
-
چاپ
کرب و بلا مثل مدینه شده بود
ته گودال تمام بدنش میسوزد
خواهری دید عقیق یمنش میسوزد
نیزهها زیر حرارت همگی ذوب شدند
بی سبب نیست جراحات تنش میسوزد
کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست
چه غریبانه کسی در وطنش میسوزد
بی هوا نیزهای آمد، همه مبهوت شدند
بعد آن نیزه گمانم دهنش میسوزد
ماجرای ته گودال مرا خواهد کشت
دل من بیشتر از لب زدنش میسوزد
گیرم اصلاً کفنی بر تن او پوشیدید
قطعاً از داغی صحرا کفنش میسوزد
عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود
بانویی گوشهای از پیرهنش میسوزد
پشت در، یا ته گودال چه فرقی دارد؟
هر کسی ذوب علی گشت «من»ش میسوزد
-
فدای سرت
چقدر گریه نوشته دلم برای سرت
تمام جسم تو زخمی...ولی فدای سرت
چه آمده به سرت زیر تیر و نیزه و نعل؟
بگو که بوسه بگیرم من از کجای سرت؟
-
عرش نیزه
دیگر تحملش به سر آمد، برابرش
دارد ز دست میرود عمه، عمو، سرش
شمشیر و نیزه، تیر و سنان متحد شدند
با هر صدای حرمله: «حمله به پیکرش»
-
پشت سرت
نگاه و آه چه در هم شدند پشت سرت
امیدهای دلم کم شدند پشت سرت
خبر ز رفتن تو بین خیمه تا پیچید
ز غصه، قامت و قد، خم شدند پشت سرت
کرب و بلا مثل مدینه شده بود
ته گودال تمام بدنش میسوزد
خواهری دید عقیق یمنش میسوزد
نیزهها زیر حرارت همگی ذوب شدند
بی سبب نیست جراحات تنش میسوزد
کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست
چه غریبانه کسی در وطنش میسوزد
بی هوا نیزهای آمد، همه مبهوت شدند
بعد آن نیزه گمانم دهنش میسوزد
ماجرای ته گودال مرا خواهد کشت
دل من بیشتر از لب زدنش میسوزد
گیرم اصلاً کفنی بر تن او پوشیدید
قطعاً از داغی صحرا کفنش میسوزد
عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود
بانویی گوشهای از پیرهنش میسوزد
پشت در، یا ته گودال چه فرقی دارد؟
هر کسی ذوب علی گشت «من»ش میسوزد