- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۰۵۴
- شماره مطلب: ۵۴۵۴
-
چاپ
گل عذارها
هر سو فتاده، پیکر آن گلعذارها
چون لالههای رُسته به هر جوکنارها
بر باد رفتهاند، چو گلشاخههای سرخ
از بوستان سبز نبی، یادگارها
یک سو فتاده پیکر عبّاس، غرق خون
بنْشسته روی چهرهی پاکش، غبارها
سوی دگر جنازهی صد پارهی علی است
افتاه روی پُشتهای از خاک و خارها
اصغر چو نوشکفته گل، افتاده روی خاک
نوشین لبش چو غنچهی سرخ انارها
یک سو حبیب خفته، چو پیری کنار دیر
بر سینهاش ز خنجر دشمن، شیارها
حُر خفته روی خاک، چو مستی کنار جام
از زخم تیغ و خنجر آن بیتبارها
گلبوتههای باغ خدا را ورقورق
بردند سوی گلشن رضوان، طبقطبق
گل عذارها
هر سو فتاده، پیکر آن گلعذارها
چون لالههای رُسته به هر جوکنارها
بر باد رفتهاند، چو گلشاخههای سرخ
از بوستان سبز نبی، یادگارها
یک سو فتاده پیکر عبّاس، غرق خون
بنْشسته روی چهرهی پاکش، غبارها
سوی دگر جنازهی صد پارهی علی است
افتاه روی پُشتهای از خاک و خارها
اصغر چو نوشکفته گل، افتاده روی خاک
نوشین لبش چو غنچهی سرخ انارها
یک سو حبیب خفته، چو پیری کنار دیر
بر سینهاش ز خنجر دشمن، شیارها
حُر خفته روی خاک، چو مستی کنار جام
از زخم تیغ و خنجر آن بیتبارها
گلبوتههای باغ خدا را ورقورق
بردند سوی گلشن رضوان، طبقطبق