مشخصات شعر

عمّار بن حسّان بن شریح بن سعد طایى

سلام باد به عمّار، زاده‌ی حسّان!

 که داده بود خدایش ولایت از احسان

 

ز دودمان بنى طى که عمر خود طى کرد

 به دوستىّ علىّ و به یارى قرآن

 

مبارزات پدر دیده بود در صفّین

 که در رکاب على او گذشت از سر و جان

 

به پیروى ز پدر رو به کربلا آورد

 که خاندان على را شود بلاگردان

 

به مکّه آمد و احرام حجّ عشق ببست

 به سوى قبله‌ی دل‌ها، به کعبه‌ی ایمان

 

سحرگهان که برآمد طلیعه‌ی خورشید

 در آن مناى شهادت نمود جان، قربان

 

عجب صفا و عجب حجّ و عمره‌اى بگذاشت!

که عزّت و شرف جاودانه در بر داشت

 

عمّار بن حسّان بن شریح بن سعد طایى

سلام باد به عمّار، زاده‌ی حسّان!

 که داده بود خدایش ولایت از احسان

 

ز دودمان بنى طى که عمر خود طى کرد

 به دوستىّ علىّ و به یارى قرآن

 

مبارزات پدر دیده بود در صفّین

 که در رکاب على او گذشت از سر و جان

 

به پیروى ز پدر رو به کربلا آورد

 که خاندان على را شود بلاگردان

 

به مکّه آمد و احرام حجّ عشق ببست

 به سوى قبله‌ی دل‌ها، به کعبه‌ی ایمان

 

سحرگهان که برآمد طلیعه‌ی خورشید

 در آن مناى شهادت نمود جان، قربان

 

عجب صفا و عجب حجّ و عمره‌اى بگذاشت!

که عزّت و شرف جاودانه در بر داشت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×