- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۲
- بازدید: ۱۰۰۰
- شماره مطلب: ۴۳۳۸
-
چاپ
شبیر، پور ایلیا
سر زد ز شرق معرکه، آن تیغ گرمْسیر
عشق غیور بود و برآمد به نفی غیر
تیغی چنان فصیح، به تبیین دین حق
تیغی چنان صریح، به تفریق شرّ و خیر
آن کس که حِرز کشتی نوح است، نام او
بر لوح آسمان، پسر ایلیا، «شُبیر»
حیرتنشین وحدت او، کعبه و کنشت
حسرتنصیب رفعت او، مسجد است و دیر
دیگر کسی نبود پی دفع تیرها
نه سینۀ «سعید» و نه جانبازی «زهیر»
دیگر چه جای مرثیهخوانیّ جنّ و انس؟
وقتی گریستند به حال تو، وحش و طیر
پس آسمان به لرزه درافتاد و خون گریست
از آن زمان که کرد در آیینۀ تو سیر
همسایۀ بهشت شود، در رکاب تو
مانند حُر، کسی که شود عاقبت به خیر
راوی نوشت: خون تو بر خاک ریختند
گویی ز هم، رگان فلک را گسیختند
-
خورشید شیعه
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم
بر علم مصطفی باب تو بود باب
وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم -
تنها گل نچیدۀ تو
قلم زدند به خون سر بریدۀ تو
فرشتگان نگارندۀ جریدۀ تو
شب از دعای درختان روشن ملکوتگذشت کفتر آه به خون تپیدۀ تو
-
خیمۀ نور
شیعیان! رخت عزا بر تن کنید
کربلا در کربلا، شیون کنید
آفتاب غیرتِ حق، منجلی است
موسم سوگِ حسین بن علی است
-
قبلۀ قبیله
آسمانها، سوگوار کیستند؟
خیمهها، چشمانتظار کیستند؟
باغبانِ غنچههای یاس کو؟
بچّهها! آخر عمو عبّاس کو؟
شبیر، پور ایلیا
سر زد ز شرق معرکه، آن تیغ گرمْسیر
عشق غیور بود و برآمد به نفی غیر
تیغی چنان فصیح، به تبیین دین حق
تیغی چنان صریح، به تفریق شرّ و خیر
آن کس که حِرز کشتی نوح است، نام او
بر لوح آسمان، پسر ایلیا، «شُبیر»
حیرتنشین وحدت او، کعبه و کنشت
حسرتنصیب رفعت او، مسجد است و دیر
دیگر کسی نبود پی دفع تیرها
نه سینۀ «سعید» و نه جانبازی «زهیر»
دیگر چه جای مرثیهخوانیّ جنّ و انس؟
وقتی گریستند به حال تو، وحش و طیر
پس آسمان به لرزه درافتاد و خون گریست
از آن زمان که کرد در آیینۀ تو سیر
همسایۀ بهشت شود، در رکاب تو
مانند حُر، کسی که شود عاقبت به خیر
راوی نوشت: خون تو بر خاک ریختند
گویی ز هم، رگان فلک را گسیختند