- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
- بازدید: ۱۹۶۱
- شماره مطلب: ۳۴۰۵
-
چاپ
افتاده
عمه جان بنگر عمو از صدر زین افتاده است
زینت دوش نبی روی زمین افتاده است
بیسپاه و بیسپهدار و غریب و تشنهلب
از لبش حتی دم هل من معین افتاده است
عمه جان آخر چه شد کارش به اینجاها کشید
حضرت بالا نشینم را ببین افتاده است
من که میدانم تو از ما نیز با غیرتتری
پس چرا تو ایستادی، شاه دین افتاده است؟
کاش دست من بلاگردان دست او شود
ساربان چشمش به انگشت و نگین افتاده است
گاه روی دست و پا و گاه زیر دست و پا
این عموی ماست یعنی این چنین افتاده است؟
دوست داری دق کنم عمه؟ رهایم کن ببین
موی او در پنجۀ شمر لعین افتاده است
تو برو فکری به حال دختران خیمه کن
در دل خیمه هراسی آتشین افتاده است
-
دروازه، خرابه، کوچه و بزم یزید
الشام، همانجا که به ما بد کردند
بی غیرت و بی دین، همگی بی دردنددروازه، خرابه، کوچه و بزم یزید
هر چه که بگویی سرمان آوردند -
تو یادگار آخرین کربلایى
یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصۀ جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل، حجلۀ داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته
-
غلام حیدر
از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم
از ازل تا روز محشر ریزهخوار این درم
مرتضی خود گفته بابای من مسکین بُود
او بود بابا و زهرای مطهر مادرم
-
مثل ضریح شش گوشه
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
حرم برای تو شه کرم میسازه
آخر برات یه گنبد طلا میسازیم
شبیه گنبد امام رضا میسازیم
افتاده
عمه جان بنگر عمو از صدر زین افتاده است
زینت دوش نبی روی زمین افتاده است
بیسپاه و بیسپهدار و غریب و تشنهلب
از لبش حتی دم هل من معین افتاده است
عمه جان آخر چه شد کارش به اینجاها کشید
حضرت بالا نشینم را ببین افتاده است
من که میدانم تو از ما نیز با غیرتتری
پس چرا تو ایستادی، شاه دین افتاده است؟
کاش دست من بلاگردان دست او شود
ساربان چشمش به انگشت و نگین افتاده است
گاه روی دست و پا و گاه زیر دست و پا
این عموی ماست یعنی این چنین افتاده است؟
دوست داری دق کنم عمه؟ رهایم کن ببین
موی او در پنجۀ شمر لعین افتاده است
تو برو فکری به حال دختران خیمه کن
در دل خیمه هراسی آتشین افتاده است