- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
- بازدید: ۱۳۲۵
- شماره مطلب: ۲۸۵۰
-
چاپ
آغاز شده ...
باشم ای کاش که در حال و هوایت امشب
بشوم ذرۀ خاک کف پایت امشب
کاسه در دست گرفتم که گدایت باشم
نظری کن به گدایت به گدایت امشب
بیپناهم و به امید پناه آمدهام
که پناهم بدهی زیر عبایت امشب
روزها میگذرد، حسرت من پا برجاست
کاش میشد بروم کرب و بلایت امشب
همگی اشک به چشمیم و همه مشکیپوش
چون که آغاز شده ماه عزایت امشب
توی میدان که نشد جان به شما بسپاریم
کاش در روضه بگردیم فدایت امشب
روضهخوان نیست نیازی ... تو بیا تا اینکه
خودمان روضه بخوانیم برایت امشب
قاری تشنه لب سورۀ کهفی ... ای وای
میرسد از افق نیزه صدایت امشب
-
یتیمانه
مردن به زیر پای تو أحلی من العسل
پرپر شدن برای تو أحلی من العسل
بیشک برای من پدری کردهای ... عمو
آن طعم بوسههای تو أحلی من العسل
-
مثل سقّا
از میان خیمه تا گودال با سر آمده
این برادرزاده که جای برادر آمده
کیست این آزاده که پرواز دارد میکند
کیست این آزاده، انگار از قفس درآمده
-
حبّ مادرم
یا غربت لشکرم نجاتت داده
یا گریۀ خواهرم نجاتت داده
با آن همه کاری که تو کردی بیشک
حب تو به مادرم نجاتت داده
-
توبه
با اشک و نوا و ماتم و حال عزا
جاری کردی روی لبت «یا زهرا»
برگرد که توبهات قبول است، قبول
با اینکه شکسته ای دل زینب را
آغاز شده ...
باشم ای کاش که در حال و هوایت امشب
بشوم ذرۀ خاک کف پایت امشب
کاسه در دست گرفتم که گدایت باشم
نظری کن به گدایت به گدایت امشب
بیپناهم و به امید پناه آمدهام
که پناهم بدهی زیر عبایت امشب
روزها میگذرد، حسرت من پا برجاست
کاش میشد بروم کرب و بلایت امشب
همگی اشک به چشمیم و همه مشکیپوش
چون که آغاز شده ماه عزایت امشب
توی میدان که نشد جان به شما بسپاریم
کاش در روضه بگردیم فدایت امشب
روضهخوان نیست نیازی ... تو بیا تا اینکه
خودمان روضه بخوانیم برایت امشب
قاری تشنه لب سورۀ کهفی ... ای وای
میرسد از افق نیزه صدایت امشب