- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۳
- بازدید: ۱۸۵۰
- شماره مطلب: ۲۶۹۰
-
چاپ
باغبان خاک
جمعه به جمعه از خبرت حرف میزنند
مردم چقدر پشت سرت حرف میزنند
مانند آفتاب که از نور و سایهاش
از شایعات دور و برت حرف میزنند
شمشیر انتقام به دست تو دادهاند
از خون حنجر پدرت حرف میزنند
از روی اعتقاد به برگشتنت که نیست
گاهی اگر هم از سفرت حرف میزنند
مدیون دوستان تو هستند دشمنان
از بس همیشه بر ضررت حرف میزنند
نادان چه از کمال تو سر درمیآورد
از روی حدس از هنرت حرف میزنند
تو باغبان خاکی و این شاخههای خشک
تنها همیشه از تبرت حرف میزنند
از اخم تو زیاد، ولی خوب من مگر
یک لحظه از نگاه تَرَت حرف میزنند؟
-
آبروداری
چشم اگر امسال را هم آبروداری کند
گریه میخواهد مرا از هرچه خود، عاری کند
هرکسی اینجا هنر کرده است، با اشک آمده است
کاش پلک از این هنرها پردهبرداری کند
-
راه عاشقی
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
سر پیری عجب شوری است در چشمانت ای مومن!
جوان بودن به ظاهر نیست، باید دل جوان باشد
-
امام پریها
حیا به دست تو آموخت دلبریها را
و آمدی که امامت کنی پریها را
بیا ببین زنی از نسل کربلا، زینب
چنان تو کرده ادا حقّ خواهریها را
خطیب خطبۀ غربت، رضای خفته به قم
بگیر دست دل پای منبریها را
-
قشلاق عشق
ای از تبار عاطفه ضامن شو، از چنگ هر چه حادثه آهو را
قشلاق عشق کوی بهارانت، ای جَلد کرده هر چه پرستو را
ماه شب چهارده عصمت، در چاه رفته یوسف سامرّا
دنیا تمام دیدۀ یعقوب است، از عالمی دریغ مکن سو را
باغبان خاک
جمعه به جمعه از خبرت حرف میزنند
مردم چقدر پشت سرت حرف میزنند
مانند آفتاب که از نور و سایهاش
از شایعات دور و برت حرف میزنند
شمشیر انتقام به دست تو دادهاند
از خون حنجر پدرت حرف میزنند
از روی اعتقاد به برگشتنت که نیست
گاهی اگر هم از سفرت حرف میزنند
مدیون دوستان تو هستند دشمنان
از بس همیشه بر ضررت حرف میزنند
نادان چه از کمال تو سر درمیآورد
از روی حدس از هنرت حرف میزنند
تو باغبان خاکی و این شاخههای خشک
تنها همیشه از تبرت حرف میزنند
از اخم تو زیاد، ولی خوب من مگر
یک لحظه از نگاه تَرَت حرف میزنند؟