مشخصات شعر

کنار علقمه

دو تیر یکسره چشم امیدم از تو بریده

یکی نشسته به مشک و یکی نشسته به دیده

 

ز جای خیز و بیا همرهم به خیمه و مپسند

که پیش چشم عدو رو کنم به خیمه خمیده

 

به خاک و خون رخ ماهت مرا خبر می‌داد

چه‌سان فتاده‌ای از زین تو با دو دست بریده

 

نشسته‌ام به کنارت نشستی که نخیزم

صدای مادرم اینجا مرا به گوش رسیده

 

کنار علقمه بر پا قیامتی است ببینید

غروب کرده مه و رنگ آفتاب پریده

 

به خواب خوش برو ای پاسدار خیمۀ زینب

که چشم‌های تو شب‌هاست رنگ خواب ندیده

 

کنار علقمه

دو تیر یکسره چشم امیدم از تو بریده

یکی نشسته به مشک و یکی نشسته به دیده

 

ز جای خیز و بیا همرهم به خیمه و مپسند

که پیش چشم عدو رو کنم به خیمه خمیده

 

به خاک و خون رخ ماهت مرا خبر می‌داد

چه‌سان فتاده‌ای از زین تو با دو دست بریده

 

نشسته‌ام به کنارت نشستی که نخیزم

صدای مادرم اینجا مرا به گوش رسیده

 

کنار علقمه بر پا قیامتی است ببینید

غروب کرده مه و رنگ آفتاب پریده

 

به خواب خوش برو ای پاسدار خیمۀ زینب

که چشم‌های تو شب‌هاست رنگ خواب ندیده

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×