- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
- بازدید: ۹۷۱
- شماره مطلب: ۲۳۳۸
-
چاپ
عاشوراییها
(1)
حنجرههای زخمی
آوازهای شکسته
لبهای تشنه در نیزه باران آفتاب
شطی از عطش
فوّارۀ سرخ
آسمانی از کبوتر در پرواز
(2)
اسبهای بیسوار
سوارانی بیسر
سم ضربههای متوالی، یالهای خونین، زینهای خالی.
قرآنهای ناطق
افتاده بر خاک
خاموش.
(3)
بانویی سبزپوش
ضریحی مقدّس
گلها را میجوید و میبوید
دستانی بی انگشت، انگشتانی بی انگشتر
علقمهای از اشک، میجوشد.
(4)
کاروانی از داغ، ناقههای از آتش، محملهایی در آستان انفجار
و اسیران اندوه ـ در کوچههای غریب کوفه
و بلاغت خطبههای آتشین
کز لبان بانویی سبزپوش
میتراود،
آتشفشانی دهان میگشاید.
ای دل
چهارده قرن اندوهت باد!
اگر لحظهای از مظلومیت این کاروان
باز بمانی.
عاشوراییها
(1)
حنجرههای زخمی
آوازهای شکسته
لبهای تشنه در نیزه باران آفتاب
شطی از عطش
فوّارۀ سرخ
آسمانی از کبوتر در پرواز
(2)
اسبهای بیسوار
سوارانی بیسر
سم ضربههای متوالی، یالهای خونین، زینهای خالی.
قرآنهای ناطق
افتاده بر خاک
خاموش.
(3)
بانویی سبزپوش
ضریحی مقدّس
گلها را میجوید و میبوید
دستانی بی انگشت، انگشتانی بی انگشتر
علقمهای از اشک، میجوشد.
(4)
کاروانی از داغ، ناقههای از آتش، محملهایی در آستان انفجار
و اسیران اندوه ـ در کوچههای غریب کوفه
و بلاغت خطبههای آتشین
کز لبان بانویی سبزپوش
میتراود،
آتشفشانی دهان میگشاید.
ای دل
چهارده قرن اندوهت باد!
اگر لحظهای از مظلومیت این کاروان
باز بمانی.