- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
- بازدید: ۳۰۹۸
- شماره مطلب: ۲۱۷۰
-
چاپ
وعدۀ ما به روضۀ سقّاست
چون خدا طالب گدا شد باز
در رحمت به روی ما شد باز
بنده شرمندۀ خدا شد باز
او خریدار اشک ما شد باز
خبر آمد گناه میبخشد
کوه عصیان به کاه میبخشد
روز الطاف کبریا، عرفه
مژدۀ بخشش و عطا، عرفه
روز مهمانی خدا عرفه
السّلام علیک یا عرفه
منِ از ماه توبه جا مانده
بندهای دور از خدا مانده
به سرم آمده بلا چه کنم؟
گشتهام سخت مبتلا، چه کنم؟
به خودم کردهام جفا چه کنم؟
نپذیری اگر مرا چه کنم؟
هیچ کس همچو من نمیخواهد
عبد توبه شکن نمیخواهد
من زمین خوردهام مرا نزنی
عبد افسردهام مرا نزنی
در گنه مردهام مرا نزنی
پی به خود بردهام مرا نزنی
تو ببین عذر اشتباه مرا
به روی من نزن گناه مرا
نشود تا که بندهات رسوا
خوب و بد را ز هم مساز جدا
دَرهم این بار هم بخر ما را
تو و رد کردن گدا؟ حاشا
ورنه من از خجالت آب شوم
مپسند پیش کَس خراب شوم
گر ندارم بها، نگهدارم
گوشۀ این سرا نگهدارم
تو بیا از خطا نگهدارم
تا روم کربلا نگهدارم
بلکه روزی به کار تو آیم
با شهادت کنار تو آیم
جبلُ الرحمه کوه عشق و صفاست
عرفات از حضور تو زیباست
ای دل آرام خیمۀ تو کجاست
وعدۀ ما به روضۀ سقّاست
نرسیدم اگر به مهمانی
کن قبولم مرا به قربانی
کاروانی که لاله ها دارد
ای خدا عزم کربلا دارد
کوفه در سر چه نقشهها دارد
شهر مکر است و ماجرا دارد
گل زینب کجا، سُمِ مرکب
این همه غم کجا، دل زینب
وعدۀ ما به روضۀ سقّاست
چون خدا طالب گدا شد باز
در رحمت به روی ما شد باز
بنده شرمندۀ خدا شد باز
او خریدار اشک ما شد باز
خبر آمد گناه میبخشد
کوه عصیان به کاه میبخشد
روز الطاف کبریا، عرفه
مژدۀ بخشش و عطا، عرفه
روز مهمانی خدا عرفه
السّلام علیک یا عرفه
منِ از ماه توبه جا مانده
بندهای دور از خدا مانده
به سرم آمده بلا چه کنم؟
گشتهام سخت مبتلا، چه کنم؟
به خودم کردهام جفا چه کنم؟
نپذیری اگر مرا چه کنم؟
هیچ کس همچو من نمیخواهد
عبد توبه شکن نمیخواهد
من زمین خوردهام مرا نزنی
عبد افسردهام مرا نزنی
در گنه مردهام مرا نزنی
پی به خود بردهام مرا نزنی
تو ببین عذر اشتباه مرا
به روی من نزن گناه مرا
نشود تا که بندهات رسوا
خوب و بد را ز هم مساز جدا
دَرهم این بار هم بخر ما را
تو و رد کردن گدا؟ حاشا
ورنه من از خجالت آب شوم
مپسند پیش کَس خراب شوم
گر ندارم بها، نگهدارم
گوشۀ این سرا نگهدارم
تو بیا از خطا نگهدارم
تا روم کربلا نگهدارم
بلکه روزی به کار تو آیم
با شهادت کنار تو آیم
جبلُ الرحمه کوه عشق و صفاست
عرفات از حضور تو زیباست
ای دل آرام خیمۀ تو کجاست
وعدۀ ما به روضۀ سقّاست
نرسیدم اگر به مهمانی
کن قبولم مرا به قربانی
کاروانی که لاله ها دارد
ای خدا عزم کربلا دارد
کوفه در سر چه نقشهها دارد
شهر مکر است و ماجرا دارد
گل زینب کجا، سُمِ مرکب
این همه غم کجا، دل زینب