- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۳۱
- بازدید: ۶۵۰۶
- شماره مطلب: ۱۶۵۳
-
چاپ
جبریل بال فرش کند پیش پای او
زیباترین پدیدۀ دامان کوثر است
این ماه پاره، روشنی چشم حیدر است
در گریهاش مغازلۀ ابر و آسمان
در خندهاش طراوت جان پیمبر است
جبریل بال فرش کند پیش پای او
در التیام زخم، مسیحای دیگر است
نام قشنگ او: هوس واژههای شعر
در شاه بیت حادثه مضمون برتر است
آه ای حسین! ای هیجان شکوهمند!
تقدیر تو حرارت تقدیر مادر است
افسانه نیستی که بهای حقیقتی
تعبیر سرخ هر چه که در عشق بهتر است
نقش حماسه میزند آفاق چشم را
هر جا خیال کرب و بلایت مصوّر است
دنیا به بوی نام تو تعظیم میکند
آزادگی همیشه ز نامت معطر است
-
خطبۀ شهادت
روزی، تمامِ همّت خود را گذاشتی
در خیمههای آتش و خون، پا گذاشتی
در کوچههای حادثه، همراه کاروان
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتی
-
سیلاب سیلی
خم شد، گذاشت روی زمین، گوشواره را
تا قدری التیام دهد، گوشِ پاره را
آتش گرفته گوشهی دامان کوچکش
آبی نبود، چاره کند این شراره را
-
عصای حوصله
عبا به روی سر انداخت سمت کوچه دوید
ورود قافله را از دهان شهر شنید
مسافران عزیزش ز راه میآیند
میان گریه چو ابر بهار میخندید
-
چگونه؟
مسلم شهید شد وَ تو خواندی «حمیده» را
مرهم نهادی آن جگرِ داغدیده را
بر زانوان خویش نشاندیّ و چون پدر
بوسیدی اشکهای از آتش جهیده را
جبریل بال فرش کند پیش پای او
زیباترین پدیدۀ دامان کوثر است
این ماه پاره، روشنی چشم حیدر است
در گریهاش مغازلۀ ابر و آسمان
در خندهاش طراوت جان پیمبر است
جبریل بال فرش کند پیش پای او
در التیام زخم، مسیحای دیگر است
نام قشنگ او: هوس واژههای شعر
در شاه بیت حادثه مضمون برتر است
آه ای حسین! ای هیجان شکوهمند!
تقدیر تو حرارت تقدیر مادر است
افسانه نیستی که بهای حقیقتی
تعبیر سرخ هر چه که در عشق بهتر است
نقش حماسه میزند آفاق چشم را
هر جا خیال کرب و بلایت مصوّر است
دنیا به بوی نام تو تعظیم میکند
آزادگی همیشه ز نامت معطر است