- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۲۷
- بازدید: ۳۰۵۶
- شماره مطلب: ۱۵۰۵
-
چاپ
یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت
ای آنکه شکستی کمر فاصلهها را
بگذاشتهای پشت سرت مرحلهها را
از برکت چشمان مسلمان تو داریم
سوگند به سجادۀ تو نافلهها را
ای آنکه کشیده است بیابان به بیابان
ردّ قدمت زحمت این آبلهها را
بگذار به جای تو در این قافله باشم
شاید بتوانم بکشم سلسلهها را
یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت
تا اینکه ببینم گذر زلزلهها را
غیر از تو کسی همّت اینگونه ندارد
پایان برساند همۀ غائلهها را
آن روز که پابوس حریم تو بیاییم
احرام ببندیم تن قافلهها را
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت
ای آنکه شکستی کمر فاصلهها را
بگذاشتهای پشت سرت مرحلهها را
از برکت چشمان مسلمان تو داریم
سوگند به سجادۀ تو نافلهها را
ای آنکه کشیده است بیابان به بیابان
ردّ قدمت زحمت این آبلهها را
بگذار به جای تو در این قافله باشم
شاید بتوانم بکشم سلسلهها را
یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت
تا اینکه ببینم گذر زلزلهها را
غیر از تو کسی همّت اینگونه ندارد
پایان برساند همۀ غائلهها را
آن روز که پابوس حریم تو بیاییم
احرام ببندیم تن قافلهها را