- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۱۶
- بازدید: ۲۲۰۵
- شماره مطلب: ۱۲۸۰
-
چاپ
عطش عشق
در محرّم ثمر عشق و وفا را دیدم
حاصل کوشش یاران خدا را دیدم
عشق پرواز که در بالِ نگاهم گل کرد
صحنۀ پر تپش کرببلا را دیدم
بین باغی که از ایثار معطّر شده بود
چشمۀ جاری خون شهدا را دیدم
ساقی تشنهلبان بر لب دریا جان داد
در دل عاشق او موج صفا را دیدم
عطش عشق به رگهای شفق میجوشید
رنگ آزادگی و مهر و وفا را دیدم
عاشقی در تب جانسوز شهادت میسوخت
در زلال دل او روح دعا را دیدم
داغ زنجیر بلا گرچه بسی سوزان بود
اوج آزادی خیل اسرا را دیدم
***
بانگ فریاد عطش تا دل افلاک رسید
وقت جوشیدن خون از جگر خاک رسید
-
چراغ کربلا
در این صحرا که خارش، بوسه میزد دامن ما را
به پای جان سماعی هست در خون گلشن ما را
سماعی بی سرو بی دست، اما آنچنان موزون
که نی نجوا کند آهنگ از خود رفتن ما را
-
مادر دو آینه
بانوی صبر ای گهر عشق را امین
عاشقترین نگاه اهورایی زمین
ای در طواف سایۀ چشم تو آفتاب
از خرمن شکوه تو احساس خوشهچین
-
سرسبز
چون چشمه برآمده است سرسبز شود
با چشم تر آمده است سرسبز شود
با جاری خون به عرصۀ عاشورا
پیرانه سر آمده است سرسبز شود
-
داغ سرخ
هر چند نگاه تو مقیّد به رضاست
در باغ دلت عطر بهشت شهداست
در سینۀ مجروح تو داغی سرخ از
خورشیدِ به خون نشستۀ کرببلاست
عطش عشق
در محرّم ثمر عشق و وفا را دیدم
حاصل کوشش یاران خدا را دیدم
عشق پرواز که در بالِ نگاهم گل کرد
صحنۀ پر تپش کرببلا را دیدم
بین باغی که از ایثار معطّر شده بود
چشمۀ جاری خون شهدا را دیدم
ساقی تشنهلبان بر لب دریا جان داد
در دل عاشق او موج صفا را دیدم
عطش عشق به رگهای شفق میجوشید
رنگ آزادگی و مهر و وفا را دیدم
عاشقی در تب جانسوز شهادت میسوخت
در زلال دل او روح دعا را دیدم
داغ زنجیر بلا گرچه بسی سوزان بود
اوج آزادی خیل اسرا را دیدم
***
بانگ فریاد عطش تا دل افلاک رسید
وقت جوشیدن خون از جگر خاک رسید