دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو

زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت

از دستم التماس دعای مرا گرفت

 

یک شب، کناره پنجره فولاد مادرم

آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت

 

دیر شد آقا، چه شد پس کربلایم یا رضا؟

تا خداوندان شمایید و گدایانیم ما

در مسیر طوس، آهوی بیابانیم ما

پشت سقاخانه‌ات دنبال درمانیم ما

سربلندیم و سرافرازیم و بارانیم ما

زیر دین گنبد شاه خراسانیم ما

 

کربلا حاجت ما زائرهاست

جمع کردند و پس‌انداز همه!

ما ولی خرج زیارت کردیم

چه نیازیست به دریا؟ وقتی

که به چشمان تو عادت کردیم

 

دربه‌در پنجره‌ فولاد

هرچند که در شهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود، خریدار زیاد است

 

من دربه‌در پنجره‌ فولادم و دیری‌ست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

 

بوی جنت

در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست

هیچ کس از لطفتان در این حرم مأیوس نیست

 

شکر حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست

واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×