دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
منّت پیمانه

آن ساعتی خوش است که مستانه بگذرد

یعنی به زیر منّت پیمانه بگذرد

 

روزی ما به دست کریمان آشناست

کفر است پای سفرۀ بیگانه بگذرد

مرحمت‌ زهرا

بی‌ تو یک‌ لحظه‌ نخواهم‌ همۀ‌ دنیا را

با تو آسوده‌ کنم‌ طی‌، سفر عقبی‌ را

 

لحظاتی‌ که‌ به‌ زیر علمت‌ سینه‌ زدم‌

حس‌ نمودم‌ به‌ خدا مرحمت‌ زهرا را

 

شیوۀ دلداری

مستی از جام تو سر منزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوۀ دلداری ماست

 

مبتلای تب عشقیم و تجلی داریم

درد بیچارۀ این، لذت بیماری ماست

 

شیرین‌ترین کلام

ملک دلم همین که به نام حسین شد

عبدی گناهکار غلام حسین شد

 

آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه

تا که به اذن فاطمه رام حسین شد

 

دست به دامن حسین (ع)

شد با تو عوض حال و هوایم مادر کردی همه شب دعا برایم مادر

تا دست به دامن حسینت هستم عید است تمام لحظه‌هایم مادر

 

عشق در هر قدم نوشت حسین

روی صحفه، قلم نوشت حسین پشت هم پشت هم نوشت حسین

 

تا که از کنج خانه راه افتاد اشک چشم ترم نوشت حسین

حبّ تو

عشق تو دیوانه کرده عاشق دلداده را بی اثر کرده شرابت مستی هر باده را

 

نوکرت هرکس که باشد، بهترین عبد خداست حبّ تو تا عرش اعلی می‌‌برد افتاده را

شفیع محشر

در روضه‌ها در بدری را دوست دارم اینکه شفیع محشری را دوست دارم

 

بالای درب قلب خود تا روز محشر نقش پلاک نوکری را دوست دارم

 

مقام نوکری

شد آسمان ز رفعت تو زیر خاک‌ها عشق تو شد ورای تمام ملاک‌ها

 

من از مقام نوکری تو کسی شدم! گرچه شدست نام من از بی پلاک‌ها

 

بهشت من

عاشقی کردم که مجنونم کنند

خاک تو آغشته با خونم کنند

 

عشق تو باشد بهشتم یا حسین

تـرسم از این است بیرونم کنند!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×