دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سیل اشک‌

حس می‌‌کنی زمین و زمان گریه می‌‌کنند

وقتی که جمع سینه‌زنان گریه می‌‌کنند

 

«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»

در ماتم تو، پیر و جوان گریه می‌‌کنند

 

گدایی‌کردن امثال حاتم

آن‌چنانکه بارش باران  نم‌نم دیدنی است

چشم خیس گریه‌کن‌های شما هم دیدنی است

 

هم نزول حضرت جبریل سوی روضه‌ها

هم گدایی‌کردن امثال حاتم دیدنی است

 

از بیرق عزای تو تا نور می‌‌رسیم

نانی برای ما به نوایت درست کن

دردی برای ما به دوایت درست کن

 

از بیرق عزای تو تا نور می‌‌رسیم

ما را به لطف شال عزایت درست کن

 

ارث حضرت آدم

شادی برای تو، غم عالم برای من

از ماه‌های سال، محرم برای من

 

آوای آسمانی داوود مال تو

خاموشی مقدس مریم برای من

 

اینکه ما نوکر شدیم از ربنای فاطمه است

خانه‌ای که سردر آن جای چوب پرچم است

چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است

 

هم چو سلمان‌ اندرونی رفتن این خانه‌ها

رزق هرکس نیست، حرف محرم و نامحرم است

 

کوچه‌های روضه

در کوچه‌های روضه به اقبال می‌رسیم

داریم می‌رسیم، اگر کال می‌رسیم

 

یک ماه، نه دوماه، نه در گریه برحسین

داریم به نتیجۀ یک سال می‌رسیم

 

یک عمر گریه پای عزای شما کم است

باب لهوف گریه و باب تو سوختن این نعمت است در تب و تاب تو سوختن

 

عالم خراب، حال من از آن خراب‌تر حق است پای حال خراب تو سوختن

سورۀ لب تشنه

داری هوای هیئت‌مان می‌کنی حسین لبریز از فضیلت‌مان می‌کنی حسین

داری به سمت هیئت‌مان گام می‌زنی دل آشنای غربت‌مان می‌کنی حسین

خیر کثیر

غم تا غم یار است، از غم خیر دیدیم از گریه و از آه و ماتم خیر دیدیم

 

هر وقت دم دادیم، تو بر ما دمیدى ما بین دم دادن دمادم خیر دیدیم

در کرب و بلا قاعدۀ شعر به هم ریخت

بر تشنه محال است که آبی نفرستند

از ساغرشان جرعۀ شرابی نفرستند

 

بین دو حرم هروله کردیم محال است

از چشمۀ زمزم می ‌‌نابی نفرستند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×