دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مظهر تام و تمام صبر

طی شده منزل به منزل در هوای سوختن

نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن

 

هرچه می‌خواهد بیاید! باز عزت با من است

نوبتی باشد اگر این بار، نوبت با من است

 

حجت قبول!

آمدی ‌ای حاجی کرب و بلا، حجت قبول

سر در آوردی چرا از نینوا؟ حجت قبول

 

صاحب کعبه! چرا از کعبه آواره شدی؟

کعبه‌ات اینجاست ‌ای خون خدا؟ حجت قبول

 

نام این صحرا ز دیده اشک جاری می‌‌کند

ای امیرالحاج! قلبم بی‌قراری می‌‌کند

تا که از غصه نمیرم، گریه یاری می‌‌کند

 

جان من کمتر بگو، کرب و بلا، کرب و بلا

نام این صحرا ز دیده اشک جاری می‌‌کند

 

سفر نزدیک است

لحظۀ پر زدن ما به نظر نزدیک است

راه عرش از دل صحرا چقدر نزدیک است

 

در دل خیمه بیایید همه جمع شوید

همه را سیر ببینم که سفر نزدیک است

 

خلیل آل علی

عزیز فاطمه! بر کربلا خوش آمده‌ای

خلیل آل علی! بر منا خوش آمده‌ای

 

هنوز کعبه ز هجران تو سیه پوش است

شکوه مروه، صفای صفا، خوش آمده‌ای

 

من به این دشت بلا حس عجیبی دارم

ای به زینب دل و دلدار، بیا برگردیم

پسر حیدر کرار، بیا برگردیم

 

تا رسیدیم به اینجا، به دلم بد آمد

پسر فاطمه این بار بیا برگردیم

 

عقیق خونی

به آه، دود دلش را به آسمان می‌‌داد

به سینه می‌زد و تنها سری تکان می‌‌داد

 

شنید کرببلا، چشم او سیاهی رفت

فقط به این تن بی جان، حسین جان می‌‌داد

 

اشک سحر

اگر تو آه کشی خشک و تر نمی‌ماند

اگر تو گریه کنی که جگر نمی‌ماند

 

بیا و آه مکش با حرارت جگرت

که از مجالس روضه اثر نمی‌ماند

 

غربت ناباور

آخرش چشم تر تو خواهرت را می‌کشد

غربت ناباور تو خواهرت را می‌کشد

 

آن سیاهی مقابل، ازدحام دشمن است

خلوت دور و بر تو، خواهرت را می‌کشد

 

منّت بر قمر

روی زانوی برادر پا اگر بگذاشته

آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته

 

دست‌ها را روی دوش دو پسر بگذاشته

آنکه روی شانۀ عباس سر بگذاشته

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×