دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
قارب بن عبدالله؛ غلام امام حسین (ع)

 

سلام باد به قارب که قُرب مولا یافت!

 چو ذرّه راه به خورشید عالم‌آرا یافت

 

ز افتخار غلامى بر آستان حسین

 مقام و منزلت و نور فضل و تقوا یافت

 

سعد بن حرث خزاعى؛ غلام حضرت امیرالمؤمنین

 

سلام باد به سعد، آن یل سعادتمند!

 که خورده بود به مهر على دلش پیوند

 

شناسنامه‌ی او مُهر مهر مولا داشت

 شجاعتش چو پدر بود و همّتش فرزند

 

نصر بن ابى‌نیزر؛ غلام حضرت امیرالمؤمنین (ع)

 

سلام ما به صفاى محبّت و باور!

 به نصر و بر پدر مؤمنش ابى‌نیزر!

 

ز دودمان نجاشى که تربیت آموخت

 به دستگاه ولایت ز دست پیغمبر

ابوحتوف و سعد بن حارث انصارى عجلانى

 

سلام بر دو برادر، دو مرد انصارى!

 دو سر فراخته در عرصه‌ی فداکارى

 

دو اهل محکمه کآخر به حکم الّا الله

 زدند خیمه‌ی طاعت به دشت دین‌دارى

حرّ بن یزید ریاحى

 

سلام باد به حر! بر یقین و ایمانش!

 که میزبان شهادت نمود مهمانش

 

براى آمدنش انتظار داشت حسین

 که دیده بود ورا در شمار یارانش

 

بکر بن حىّ بن تیم الله بن ثعلبۀ تیمى

 

ز ما سلام به بکر بن حىّ تیمى باد!

 که نام او نرود تا خدا خداست ز یاد

 

حرارتى که ز عشق حسین در دل داشت

 گرفت دستش و کردش ز بندگى آزاد

جابر بن حجّاج تیمى

 

سلام باد به جابر، نبیره‌ی حجّاج!

 که در سلاله‌ی تیمى شد از شهادت، تاج

 

قدم گذاشت به منهاج عشق و آزادى

 به همّتى که به رضوان رسید از این منهاج

 

فرزندان حضرت زینب (س) ۳

عاقبت این دوتا مهار شدند

دو غزال حرم شکار شدند

 

تا که این دو علی علی  گفتند

همۀ دشت نیزه‌دار شدند

فرزندان حضرت زینب (س) ۲

دور می‌شد دو رد پا از هم

در پی آن، دو تا صدا از هم

 

از همان دور بوسه می‌گیرند

جای بابا دوتا دوتا از هم

صّل علی حر!

سد کرده‌ای از کینه چرا راه مرا حر؟!

از جان من امروز چه می‌خواهی یا حر!

 

هر بار کسی آمد و پیکی ز بلا داشت

این بار چه آورده‌ای از معرکه، ها! حر!

 

در دست تو شمشیر نمی‌بینم انگار

بی اسب و سلاح آمده‌ای جانب ما، حر!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×