دسترسی سریع به موضوعات اشعار
مرغ بهشت
در موقع سپر شدنش محسن
کامل نگشته بود تنش محسن
زهرا به خانه بود و سپر میشد
هر دفعه موقع زدنش محسن
کلید چاهها را حضرت سجاد پیدا کرد
علی زهرای خود را بعد از آن فریاد پیدا کرد
بماند اینکه چادر را حسن در باد پیدا کرد
به غیر از در که در هم خورد شد، شرقی و غربی شد
زمان، خم شد شبیه فاطمه، ابعاد پیدا کرد
به مناسبت شهادت امام علی (ع)
نَهم با کام عطشان زیر خنجر، حنجر خود را
به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را
شنیدم نالۀ جانسوز زهرا، مادر خود را
نگه بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم
که میشوید زاشک دیده زخم شوهر خود را
پیش او شکوه میکند زینب
بعد یک اربعین رسید از راه
غم به قلبی صبور میآید
قتلگه را دوباره میبیند
آنکه از راه دور میآید
دریای عطش (بند ششم)
جاری شو دل شعله ور از خاطرۀ در
از قلب به چشم تر و از اشک، به دفتر
با تکّهای از قلب پدر چکّۀ خون کن
تا خاطرهای سوخته از سینۀ مادر
مگذار که چشمانت آرام بگیرند
خاکستر سوزندۀ پروانه بیپر