به سنگفرش و به حوض و به آب دقت کن

به طرز نقش، به رنگ و لعاب دقت کن

ببین چه طور نشسته به محضر گنبد

به صحنۀ ادب آفتاب دقت کن

ما از ازل اسیر پریشانی توییم

دنبال دیدن رخ نورانی توییم

ما ورشکسته‌ایم نگاهی، ترحّمی

محتاج یک عطای سلیمانی توییم

من را نگاه تو اگر از یاد برده بود

چیزی نداشتم همه را باد برده بود

دیوانۀ حسینم از آن دم که مادرم

من را کنار پنجره فولاد برده بود

آمدی در خاک ایران، خاک ایران سبز شد از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد

ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد

اولین مرحله‌ این است: فقط رو بزنی

پی یک مهر به‌ این سو و به آن سو بزنی

دومین مرحله‌ این است که خود را ببری

مهر با اصل برابر شده بر او بزنی

در حریم رضوی بار دگر شور عزاست

کعبه‌ی عشق، عزادار غم عاشوراست

جاری از دیده‌ی زوّار رضا اشک غم است

روشن اندر کف خدّام رضا شمع عزاست

در اوج غربت و غم زهر کینه یارش بود

میان حجره دلش تنگ گلعذارش بود

در آرزوی جوادش دمی قرار نداشت

به آخرین نفسش چشم انتظارش بود

نام تو را بردم زمستانم بهاری شد

در خشکسالی دلم صد چشمه جاری شد

بعد از زمانی که گدایی تو را کردم

دار و ندار من عجب دار و نداری شد

گلدسته‌های مرقدتان پایه‌های عرش

فانوس‌های ساحل بی‌انتهای عرش

بر ساحت ضریح تو انس و ملک دخیل

آیینه‌کاری حرمت کار جبرئیل

هم به دیوار بستگی دارد

هم به مسمار بستگی دارد

داستان دوبارۀ کوچه

به شب تار بستگی دارد