- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۹/۰۱
- بازدید: ۱۰۸۹۰۳
- شماره مطلب: ۹۲۸۵
-
چاپ
هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله
اول شعر تبرک شده با بسم الله
ابتدای همۀ مرثیهها: بسم الله
هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله
هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله
دل ما را به سوی کرببلایت بکشان
بوی سیب حرمت را به مشامم برسان
اربعین آمده و گریه فراوان دارم
بعد چل روز ببین حال پریشان دارم
به لبم زمزمه و ذکر حسین جان دارم
چشم امید به دستان کریمان دارم
روزی اشک مرا در همۀ سال دهید
پر پرواز ندارم به منم بال دهید
گریه بر مرثیۀ زینب کبری خوب است
گریه بر ذریۀ حضرت زهرا خوب است
گریه بر تشنگی کودک و بابا خوب است
گریه بر فاجعۀ نیزه و سرها خوب است
باز هم گریهکن زینب کبری شدهام
اربعین آمده و عاشق و شیدا شدهام
کاروان اسرا سوی حرم آمده است
حضرت عالمه، بانوی کرم آمده است
با تنی زخمی و لبریز ورم آمده است
با دلی پر زغم و دیدۀ نم آمده است
کاروان آمده، افسوس که آبآور نیست
قاسم و اصغر و شهزاده علیاکبر نیست
وادی کرببلا حال و هوایی شده است
بر سر قبر حسین، شور و نوایی شده است
کار زینب به خدا نوحهسرایی شده است
خاطرات سفرش باز تداعی شده است
ای برادر به خدا بعد تو غوغایی بود
بر سر رأس تو ای شاه چه دعوایی بود
دیدم از دور همه بال و پرت را بردند
دیدم از دور چگونه سپرت را بردند
شال بستهشده دور کمرت را بردند
ناگهان در دل گودال سرت را بردند
اشک میریزم و یاد غم عاشورایم
یاد غارت شدن روسری زنهایم
-
حرمت کربلای ایران شد
ناگهان قید قیل و قال زدم
پرسه در عالم خیال زدم
به کتاب غزل که فال زدم ...
تا به اوج کرانه بال زدم
-
دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست
دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست
دیگر از صدق و صفایم اثری نیست که نیست
در مناجات سحر ادعیه بال و پر ماست
بهر رفتن به سما بال و پری نیست که نیست
هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله
اول شعر تبرک شده با بسم الله
ابتدای همۀ مرثیهها: بسم الله
هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله
هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله
دل ما را به سوی کرببلایت بکشان
بوی سیب حرمت را به مشامم برسان
اربعین آمده و گریه فراوان دارم
بعد چل روز ببین حال پریشان دارم
به لبم زمزمه و ذکر حسین جان دارم
چشم امید به دستان کریمان دارم
روزی اشک مرا در همۀ سال دهید
پر پرواز ندارم به منم بال دهید
گریه بر مرثیۀ زینب کبری خوب است
گریه بر ذریۀ حضرت زهرا خوب است
گریه بر تشنگی کودک و بابا خوب است
گریه بر فاجعۀ نیزه و سرها خوب است
باز هم گریهکن زینب کبری شدهام
اربعین آمده و عاشق و شیدا شدهام
کاروان اسرا سوی حرم آمده است
حضرت عالمه، بانوی کرم آمده است
با تنی زخمی و لبریز ورم آمده است
با دلی پر زغم و دیدۀ نم آمده است
کاروان آمده، افسوس که آبآور نیست
قاسم و اصغر و شهزاده علیاکبر نیست
وادی کرببلا حال و هوایی شده است
بر سر قبر حسین، شور و نوایی شده است
کار زینب به خدا نوحهسرایی شده است
خاطرات سفرش باز تداعی شده است
ای برادر به خدا بعد تو غوغایی بود
بر سر رأس تو ای شاه چه دعوایی بود
دیدم از دور همه بال و پرت را بردند
دیدم از دور چگونه سپرت را بردند
شال بستهشده دور کمرت را بردند
ناگهان در دل گودال سرت را بردند
اشک میریزم و یاد غم عاشورایم
یاد غارت شدن روسری زنهایم