مشخصات شعر

قربان آن دو چشم که گریان زینب است

عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند

در سینه‌ات صدای تو ‌ای نوردیده! ماند

 

هیئت تمام شد، همه رفتند شام قبل

اما هنوز مادر قامت خمیده ماند

 

از گریه چشم خون شد و مویت سفید شد

از ناله، سینه آتش و رنگت پریده ماند

 

اینجا همه شبیه تو مشکی است رخت ما

همرنگ تو شدیم و عبایت ندیده ماند

 

کاری برای عصر ظهورت نکرد‌ه‌ایم

اینجا چقدر میوۀ کال، نچیده ماند

 

احساس ما به آمدن تو چه فایده

وقتی کلام سید ما ناشنیده ماند

 

ظرفیت شنیدن یک روضه را بده

عمری گذشت و مقتل آن سر بریده ماند

 

حق می‌‌دهم اگر به سر و سینه می‌‌زنی

بر روی عمه‌‌های تو جای کشیده ماند

 

قربان آن دو چشم که گریان زینب است

ای وای از غمت! شب طفلان زینب آست

 

قربان آن دو چشم که گریان زینب است

عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند

در سینه‌ات صدای تو ‌ای نوردیده! ماند

 

هیئت تمام شد، همه رفتند شام قبل

اما هنوز مادر قامت خمیده ماند

 

از گریه چشم خون شد و مویت سفید شد

از ناله، سینه آتش و رنگت پریده ماند

 

اینجا همه شبیه تو مشکی است رخت ما

همرنگ تو شدیم و عبایت ندیده ماند

 

کاری برای عصر ظهورت نکرد‌ه‌ایم

اینجا چقدر میوۀ کال، نچیده ماند

 

احساس ما به آمدن تو چه فایده

وقتی کلام سید ما ناشنیده ماند

 

ظرفیت شنیدن یک روضه را بده

عمری گذشت و مقتل آن سر بریده ماند

 

حق می‌‌دهم اگر به سر و سینه می‌‌زنی

بر روی عمه‌‌های تو جای کشیده ماند

 

قربان آن دو چشم که گریان زینب است

ای وای از غمت! شب طفلان زینب آست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×