- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۹/۰۱
- بازدید: ۲۲۶۴۸
- شماره مطلب: ۹۱۸۰
-
چاپ
صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب، کناره پنجره فولاد مادرم
آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت
یک پارچهای گره زد و تا سالهای بعد
سهمیۀ امام رضای مرا گرفت
صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت! سرم فدات
هم خانواده، هم پدر و مادرم فدات
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب، کناره پنجره فولاد مادرم
آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت
یک پارچهای گره زد و تا سالهای بعد
سهمیۀ امام رضای مرا گرفت
صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت! سرم فدات
هم خانواده، هم پدر و مادرم فدات