- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۹۹۴
- شماره مطلب: ۹۰۵۵
-
چاپ
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن
زیاد خون به دلت کردهام، حلالم کن
تو خوب بودهای و من بدم، حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم، حلالم کن
نه مقبلم، نه کمیتم، نه محتشم، اما
به سوز شاعری محتشم، حلالم کن
همه امید من این چشمهای دریایی است
میان گریه شبی باز هم حلالم کن
تو از سلالۀ زهرای مهربان هستی
به حق فاطمۀ بی حرم حلالم کن
مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان
تو را به چادر زهرا قسم، حلالم کن
به مشک پارۀ عباس و چشم پر خونش
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن
-
یاد محرّم
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر
چشمهایم میزند باران نم نم بیشتر
تو جوادی و کرامت با تو معنا میشود
پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر
-
قبولم کن
شبی میان همین روضهها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینۀ من حبّ مرتضی جاری است
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
-
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
از من نخواه با تو نباشم دقیقهای
دق میکنم بدون محرّم دقیقهای
بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن
زیاد خون به دلت کردهام، حلالم کن
تو خوب بودهای و من بدم، حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم، حلالم کن
نه مقبلم، نه کمیتم، نه محتشم، اما
به سوز شاعری محتشم، حلالم کن
همه امید من این چشمهای دریایی است
میان گریه شبی باز هم حلالم کن
تو از سلالۀ زهرای مهربان هستی
به حق فاطمۀ بی حرم حلالم کن
مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان
تو را به چادر زهرا قسم، حلالم کن
به مشک پارۀ عباس و چشم پر خونش
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن