مشخصات شعر

کوثر خوشگوار، دست شماست

هرکه را آسمانی‌اش کردند

در نگاه تو فانی‌اش کردند

 

هر که عطر و بوی تو داشت

غرق در مهربانی‌اش کردند

 

در بهشت خدا محبّ تو را

لایق حکمرانی‌اش کردند

 

و سپس عاشق ولایت را

تا ابد جاودانی‌اش کردند

 

از سبوی تو هرکسی می‌‌زد

مست آیینه خوانی‌اش کردند

 

هر نبی را جدا جدا اوّل

پای درس تو فانی‌اش کردند

 

هرکسی را لیاقتی دادند

خرج دلبر جوانی‌اش کردند

 

با نگاهت دوباره زنده شدیم

تو نظر کرد‌ه‌ای که بنده شدیم

 

عشق سرمست دلربایی توست

عاشق جلوۀ خدایی توست

 

جبرئیل آفریدن ‌ای آقا

ذرّ‌ه‌ای از هنرنمایی توست

 

ریزه خوار قدیمی‌ات حاتم

شغل حاتم فقط گدایی توست

 

از نگاه تو کفر می‌لرزد

این همان ارث مرتضایی توست

 

از دم تو مسیح جان گیرد

لیک عیسی خودش فدایی توست

 

کربلایی، مدینه‌ای، حاجی است

هر محبّی که سامرایی توست

 

مست جام توایم یا هادی

ما غلام توایم یا هادی

 

دست خالی منم، کریم تویی

روح رحمان و یا رحیم تویی

 

فخر دارم به آسمان و زمین

چون امیر من از قدیم تویی

 

پیش دریای علم جاویدت

همه جاهل، فقط علیم تویی

 

عرش حق اعتبار دارد چون

ساکن کوی آن حریم تویی

 

بهر ایران بس است، استاد

شاه عبدالعظیم تویی

 

تو کلیم الله از تبار علی

گفت موسی فقط کلیم تویی

 

کی شود شیعۀ شما گمراه؟

را‌ه ایمان مستقیم تویی

 

با تو من تا خدا سفر کردم

با تو از لامکان گذر کردم

 

جامعه یک حدیث ناب تو بود

جامعه بهترین خطاب تو بود

 

هر سلامش معارفی کامل

این قدیمی‌ترین شراب تو بود

 

هست قرآن کتاب ختم رسل

به خدا جامعه کتاب تو بود

 

جامعه کٌنه معرفت سازی است

این زیارت در احتساب تو بود

 

پشت چشمان تو بود خورشید

پس طلوع از پس نقاب تو بود

 

سحری من خدا خدا کردم

لحن لبیک حق جواب تو بود

 

جامعه، نافله و عاشورا

از وصایای مستجاب تو بود

 

هادی فاطمه دعایم کن

متّقی در ره خدایم کن

 

هرکه در این سرا ولایت داشت

از ولای شما روایت داشت

 

هرکسی در مسیر ‌ایمانش

به خدا از شما هدایت داشت

 

مورد لطف حضرت زهراست

دلت از هرکسی رضایت داشت

 

تا خدا رفت و رستگارش کرد

هرکه را چشم تو عنایت داشت

 

در مسیر عبورتان آقا

ملکی پر به زیر پایت داشت

 

بهر بخشیدن تمام بشر

خاک پای شما کفایت داشت

 

دست خالی نرفته هرکس که

سفری سوی سامرایت داشت

 

طالب عزّت و سرورم من

با شما انعکاس نورم من

 

می‌رسد بوی حضرت هادی

عطر گیسوی حضرت هادی

 

قبلۀ عاشقان و سرمستان

خم ابروی حضرت هادی

 

شیر هم صید می‌‌شود بین

پیچش موی حضرت هادی

 

ماه شرمنده می‌‌شود نزد

رخ مهروی حضرت هادی

 

در گلستان یار، شد مهدی

گل خوشبوی حضرت هادی

 

فخر دارد به باغ‌‌های بهشت

تربت کوی حضرت هادی

 

هرکه را فیض طاعتش دادند

می ناب شهادتش دادند

 

حرف تو حرف ناب ‌ایمان است

همه‌اش آیه‌‌های قرآن است

 

آن ولایت که گفته‌ای آقا

مرکز ثقل آن در ایران است

 

انقلاب ولایی ایران

همه از التفات جانان است

 

لقب شیعۀ حقیقی تو

به خدا لایق شهیدان است

 

گشته بیدار امّت اسلام

این همان وعدۀ امامان است

 

دشمنی با گناه و استکبار

پر پرواز هر مسلمان است

 

هرکه تهدید می‌‌کند ما را

بی گمان در مسیر شیطان است

 

کاش می‌‌شد شهیدتان باشم

تا ابد رو سفیدتان باشم

 

گردش روزگار دست شماست

در خزان هم بهار دست شماست

 

من گرفتار سامرا هستم

اذن دیدار یار دست شماست

 

آبرو دارم از محبّت تو

هادیا، اعتبار دست شماست

 

ضرب شصتی نشان دشمن ده

یا علی ذوالفقار دست شماست

 

ای چهارم علی ز آل علی

کوثر خوشگوار، دست شماست

 

بیقرارم، تو التیامم ده

در دو عالم قرار دست شماست

 

شکر حق سائل شما هستم

روزی بی شمار دست شماست

 

من نمک گیر سفره‌ات هستم

از سبوی ولای تو مستم

 

کوثر خوشگوار، دست شماست

هرکه را آسمانی‌اش کردند

در نگاه تو فانی‌اش کردند

 

هر که عطر و بوی تو داشت

غرق در مهربانی‌اش کردند

 

در بهشت خدا محبّ تو را

لایق حکمرانی‌اش کردند

 

و سپس عاشق ولایت را

تا ابد جاودانی‌اش کردند

 

از سبوی تو هرکسی می‌‌زد

مست آیینه خوانی‌اش کردند

 

هر نبی را جدا جدا اوّل

پای درس تو فانی‌اش کردند

 

هرکسی را لیاقتی دادند

خرج دلبر جوانی‌اش کردند

 

با نگاهت دوباره زنده شدیم

تو نظر کرد‌ه‌ای که بنده شدیم

 

عشق سرمست دلربایی توست

عاشق جلوۀ خدایی توست

 

جبرئیل آفریدن ‌ای آقا

ذرّ‌ه‌ای از هنرنمایی توست

 

ریزه خوار قدیمی‌ات حاتم

شغل حاتم فقط گدایی توست

 

از نگاه تو کفر می‌لرزد

این همان ارث مرتضایی توست

 

از دم تو مسیح جان گیرد

لیک عیسی خودش فدایی توست

 

کربلایی، مدینه‌ای، حاجی است

هر محبّی که سامرایی توست

 

مست جام توایم یا هادی

ما غلام توایم یا هادی

 

دست خالی منم، کریم تویی

روح رحمان و یا رحیم تویی

 

فخر دارم به آسمان و زمین

چون امیر من از قدیم تویی

 

پیش دریای علم جاویدت

همه جاهل، فقط علیم تویی

 

عرش حق اعتبار دارد چون

ساکن کوی آن حریم تویی

 

بهر ایران بس است، استاد

شاه عبدالعظیم تویی

 

تو کلیم الله از تبار علی

گفت موسی فقط کلیم تویی

 

کی شود شیعۀ شما گمراه؟

را‌ه ایمان مستقیم تویی

 

با تو من تا خدا سفر کردم

با تو از لامکان گذر کردم

 

جامعه یک حدیث ناب تو بود

جامعه بهترین خطاب تو بود

 

هر سلامش معارفی کامل

این قدیمی‌ترین شراب تو بود

 

هست قرآن کتاب ختم رسل

به خدا جامعه کتاب تو بود

 

جامعه کٌنه معرفت سازی است

این زیارت در احتساب تو بود

 

پشت چشمان تو بود خورشید

پس طلوع از پس نقاب تو بود

 

سحری من خدا خدا کردم

لحن لبیک حق جواب تو بود

 

جامعه، نافله و عاشورا

از وصایای مستجاب تو بود

 

هادی فاطمه دعایم کن

متّقی در ره خدایم کن

 

هرکه در این سرا ولایت داشت

از ولای شما روایت داشت

 

هرکسی در مسیر ‌ایمانش

به خدا از شما هدایت داشت

 

مورد لطف حضرت زهراست

دلت از هرکسی رضایت داشت

 

تا خدا رفت و رستگارش کرد

هرکه را چشم تو عنایت داشت

 

در مسیر عبورتان آقا

ملکی پر به زیر پایت داشت

 

بهر بخشیدن تمام بشر

خاک پای شما کفایت داشت

 

دست خالی نرفته هرکس که

سفری سوی سامرایت داشت

 

طالب عزّت و سرورم من

با شما انعکاس نورم من

 

می‌رسد بوی حضرت هادی

عطر گیسوی حضرت هادی

 

قبلۀ عاشقان و سرمستان

خم ابروی حضرت هادی

 

شیر هم صید می‌‌شود بین

پیچش موی حضرت هادی

 

ماه شرمنده می‌‌شود نزد

رخ مهروی حضرت هادی

 

در گلستان یار، شد مهدی

گل خوشبوی حضرت هادی

 

فخر دارد به باغ‌‌های بهشت

تربت کوی حضرت هادی

 

هرکه را فیض طاعتش دادند

می ناب شهادتش دادند

 

حرف تو حرف ناب ‌ایمان است

همه‌اش آیه‌‌های قرآن است

 

آن ولایت که گفته‌ای آقا

مرکز ثقل آن در ایران است

 

انقلاب ولایی ایران

همه از التفات جانان است

 

لقب شیعۀ حقیقی تو

به خدا لایق شهیدان است

 

گشته بیدار امّت اسلام

این همان وعدۀ امامان است

 

دشمنی با گناه و استکبار

پر پرواز هر مسلمان است

 

هرکه تهدید می‌‌کند ما را

بی گمان در مسیر شیطان است

 

کاش می‌‌شد شهیدتان باشم

تا ابد رو سفیدتان باشم

 

گردش روزگار دست شماست

در خزان هم بهار دست شماست

 

من گرفتار سامرا هستم

اذن دیدار یار دست شماست

 

آبرو دارم از محبّت تو

هادیا، اعتبار دست شماست

 

ضرب شصتی نشان دشمن ده

یا علی ذوالفقار دست شماست

 

ای چهارم علی ز آل علی

کوثر خوشگوار، دست شماست

 

بیقرارم، تو التیامم ده

در دو عالم قرار دست شماست

 

شکر حق سائل شما هستم

روزی بی شمار دست شماست

 

من نمک گیر سفره‌ات هستم

از سبوی ولای تو مستم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×