- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۲۰۳
- شماره مطلب: ۸۷۰۱
-
چاپ
دیدۀ بارانی
ای عزیز فاطمه!
رحم کن بر اشکهای دخترت، کوفه میا
جان زهرا صبر کن
تا نبینی ارباً اربا اکبرت، کوفه میا
من سه شعبه دیدهام
دور شو جان علی اصغرت، کوفه میا
کوفه چشمش میزند
سیدی حیف از امیر لشگرت، کوفه میا
یابن الزهرا، جان زهرا مادرت، کوفه میا
در میان کوچهها
روضۀ اوقات سرگردانیام، یاد علی است
یک نفر راهم نداد
ذکر وقت بی سر و سامانیام، یاد علی است
تازه فهمیدم حسین
علت این دیدۀ بارانیام، یاد علی است
کوفه خیلی بی وفاست
باعث این گریۀ پنهانیام، یاد علی است
پر ز خون گردد چو حیدر پیکرت، کوفه میا
بیعت اینها همه
با عمل در واقعیت در منافات است، وای!
در نگاه کوفیان
کشتن تو افضل از کل عبادات است، وای!
دیگر از ما که گذشت
غصهام بی احترامیها به سادات است، وای!
من شنیدم بی هوا
در میان کوفیان صحبت ز سوغات است، وای!
باز کن خلخال پای دخترت، کوفه میا
میهمان بودم ولی
سمت من از خانههاشان سنگ و تیر انداختند
مردم بیعت شکن
عاقبت من را ته این کوچه گیر انداختند
کاش میدیدی چطور
ریسمان بر گردن و دست سفیر انداختند
سنگ و آتش بر سرم
ظالمانه در همه طول مسیر انداختند
کوفه بی رحم است، محض خواهرت کوفه میا
پشت من خالی شده
ای امان از چهرههای پر فریب کوفیان
ای عزیز فاطمه
یا برو یا لااقل هر منزلی هستی بمان
گر نشد حداقل
کاشکی تنها بیایی بی زنان و کودکان
یا اگر که آمدی
بر حذر باش از حرامیها، خصوصاً ساربان
میبرند انگشت با انگشترت، کوفه میا
روز دوم میروند
گر چه با تو دست بیعت روز اول میدهند
من پریشان توأم
خنجر و شمشیرشان را بس که صیقل میدهند
کوفیان و شامیان
کار دستت داخل گودال مقتل میدهند
خارهای بین راه
پای اطفال شما را دست تاول میدهند
محض پاهای نحیف دخترت، کوفه میا
این گروه سنگدل
رحم بر پرده نشینان حرم کی میکنند؟
در هوای جایزه
راه را منزل به منزل با سرت طی میکنند
یا اهانت بین راه
یا اهانت بر سرت در مجلس می میکنند
شک ندارم کوفیان
هیجده خورشید را یک یک سر نی میکنند
من سرم بر دار و تو بر نی سرت، کوفه میا
-
حق نمک
چه ظلم بود که در حق تو روا کردند؟
ببین که حق نمک را چطور ادا کردند
به دست همسر تو زهر را به تو دادند
چنان امام حسن، بر تو هم جفا کردند
-
شاه وفا
عمری گدای صاحب این خانه ماندیم
خود را درون مجلس روضه رساندیم
پا را میان این مجالس باز کردیم
دل را به پای روضه و منبر نشاندیم
-
تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی
نقل چهار سالگیات، نقل کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختم روضههاست
ای که امام پنجم مظلوم شیعهای
ذکر توسل به تو، مشکل گشای ماست
-
روضۀ دمادم
با روضۀ دمادم تو گریه میکنم
ای با مرام! با دم تو گریه میکنم
هر بار من به ماتم تو گریه کردهام
این بار هم به ماتم تو گریه میکنم
دیدۀ بارانی
ای عزیز فاطمه!
رحم کن بر اشکهای دخترت، کوفه میا
جان زهرا صبر کن
تا نبینی ارباً اربا اکبرت، کوفه میا
من سه شعبه دیدهام
دور شو جان علی اصغرت، کوفه میا
کوفه چشمش میزند
سیدی حیف از امیر لشگرت، کوفه میا
یابن الزهرا، جان زهرا مادرت، کوفه میا
در میان کوچهها
روضۀ اوقات سرگردانیام، یاد علی است
یک نفر راهم نداد
ذکر وقت بی سر و سامانیام، یاد علی است
تازه فهمیدم حسین
علت این دیدۀ بارانیام، یاد علی است
کوفه خیلی بی وفاست
باعث این گریۀ پنهانیام، یاد علی است
پر ز خون گردد چو حیدر پیکرت، کوفه میا
بیعت اینها همه
با عمل در واقعیت در منافات است، وای!
در نگاه کوفیان
کشتن تو افضل از کل عبادات است، وای!
دیگر از ما که گذشت
غصهام بی احترامیها به سادات است، وای!
من شنیدم بی هوا
در میان کوفیان صحبت ز سوغات است، وای!
باز کن خلخال پای دخترت، کوفه میا
میهمان بودم ولی
سمت من از خانههاشان سنگ و تیر انداختند
مردم بیعت شکن
عاقبت من را ته این کوچه گیر انداختند
کاش میدیدی چطور
ریسمان بر گردن و دست سفیر انداختند
سنگ و آتش بر سرم
ظالمانه در همه طول مسیر انداختند
کوفه بی رحم است، محض خواهرت کوفه میا
پشت من خالی شده
ای امان از چهرههای پر فریب کوفیان
ای عزیز فاطمه
یا برو یا لااقل هر منزلی هستی بمان
گر نشد حداقل
کاشکی تنها بیایی بی زنان و کودکان
یا اگر که آمدی
بر حذر باش از حرامیها، خصوصاً ساربان
میبرند انگشت با انگشترت، کوفه میا
روز دوم میروند
گر چه با تو دست بیعت روز اول میدهند
من پریشان توأم
خنجر و شمشیرشان را بس که صیقل میدهند
کوفیان و شامیان
کار دستت داخل گودال مقتل میدهند
خارهای بین راه
پای اطفال شما را دست تاول میدهند
محض پاهای نحیف دخترت، کوفه میا
این گروه سنگدل
رحم بر پرده نشینان حرم کی میکنند؟
در هوای جایزه
راه را منزل به منزل با سرت طی میکنند
یا اهانت بین راه
یا اهانت بر سرت در مجلس می میکنند
شک ندارم کوفیان
هیجده خورشید را یک یک سر نی میکنند
من سرم بر دار و تو بر نی سرت، کوفه میا