- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۳۶۱
- شماره مطلب: ۸۶۶۲
-
چاپ
حاضرم...
حاضرم غربت ببینم بیشتر، اما تو نه
دربه در باشم در این کوه و کمر، اما تو نه
حاضرم بین صدای طبلهای کوفیان
محتضر باشم من از داغ پسر، اما تو نه
حاضرم وقتی سرم خورجین به خورجین میرود
در تنور خانه باشم تا سحر، اما تو نه
حاضرم وقتی که در بازار کوفه غلغله است
داغ ناموسی ببینم بر جگر، اما تو نه
حاضرم صد اسب از روی تن من رد شوند
پیکرم در خاک باشد بی سپر، اما تو نه
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
حاضرم...
حاضرم غربت ببینم بیشتر، اما تو نه
دربه در باشم در این کوه و کمر، اما تو نه
حاضرم بین صدای طبلهای کوفیان
محتضر باشم من از داغ پسر، اما تو نه
حاضرم وقتی سرم خورجین به خورجین میرود
در تنور خانه باشم تا سحر، اما تو نه
حاضرم وقتی که در بازار کوفه غلغله است
داغ ناموسی ببینم بر جگر، اما تو نه
حاضرم صد اسب از روی تن من رد شوند
پیکرم در خاک باشد بی سپر، اما تو نه