مشخصات شعر

علم و مشک من و دست جدا افتاده

در جوانی غم تو پیر مناجاتم کرد

مادرت فاطمه در سجده ملاقاتم کرد

 

دست دادم که کسی جز تو کرم ننماید

لیک دست کرمت قبلۀ حاجاتم کرد

 

تا لب تر شدۀ مشک لبم را بوسید

لب خشک تو گرفتار مکافاتم کرد

 

مهر زهرا کند آن کار که پیکان نکند

عاقبت آب زمین خوردۀ ساداتم کرد

 

علم و مشک من و دست جدا افتاده

دم شمشیر تو امروز چه خیراتم کرد

 

گریۀ شاه اگر بر رخ من شد شط رنج

گریۀ مشک من سوخته دل ماتم کرد

علم و مشک من و دست جدا افتاده

در جوانی غم تو پیر مناجاتم کرد

مادرت فاطمه در سجده ملاقاتم کرد

 

دست دادم که کسی جز تو کرم ننماید

لیک دست کرمت قبلۀ حاجاتم کرد

 

تا لب تر شدۀ مشک لبم را بوسید

لب خشک تو گرفتار مکافاتم کرد

 

مهر زهرا کند آن کار که پیکان نکند

عاقبت آب زمین خوردۀ ساداتم کرد

 

علم و مشک من و دست جدا افتاده

دم شمشیر تو امروز چه خیراتم کرد

 

گریۀ شاه اگر بر رخ من شد شط رنج

گریۀ مشک من سوخته دل ماتم کرد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×