مشخصات شعر

آخر خط

دختری می‌پرسه آبادی کجاس؟

این طرف‌ها موکب شادی کجاس؟

باباجون می‌خوام برات گل بچینم

باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟

 

خطبه‌هات که جون بده دیدنیه

کوفه رو تکون بده دیدنیه

تو مهیای نماز بشی بابا

اکبرت اذون بده دیدنیه

 

یادته مدینه نونوار شدم؟

یاعلی گفتم و دس به کار شدم؟

یادته گفتی بهم می‌ریم سفر؟

روی ناقه خوب و خوش سوار شدم

 

اما حالا هی دلم شور می‌زنه

گمونم که فصل لاله چیدنه

ماجرای قحطی کفن چیه ؟

چرا هی صحبت کهنه پیرهنه؟

 

برا چی ماها رو منت می‌کنن؟

برا چی تورو اذیت می‌کنن؟

مهمونو راه نمیدن تو خونشون

اینجوری مهمونی دعوت می‌کنن؟

 

اینجا که موندنمون خطر داره

خیلی بی عاطفه زیر سر داره

اینجایی که گفتی خیمه بزنیم

آفتابش برا علی ضرر داره

 

راس می‌گن به دستور ابن زیاد

داره لشگر می‌رسه خیلی زیاد؟

هرکی از راه می‌رسه عیب نداره

از خدا می‌خوام که حرمله نیاد

 

از چشات معلومه پر دردی بابا

از وفای کوفه دلسردی بابا

می‌شینم اینقده گریه می‌کنم

تا سوی مدینه برگردی بابا

 

 هرکی پا بذاره این دور و برا

دنبال شکاره این دور و برا

نمی‌خوام از بغلت بیام پایین

چه همه خار داره این دور و برا

 

چرا هی به ساق پام خیره می‌شی؟

می‌شینی و به چشام خیره می‌شی

بسه دیگه چرا هی بغض می‌کنی؟

به گوش و گوشواره‌هام خیره می‌شی

 

چرا اینجا اینقده هوا پسه؟

چرا میوه‌های کوفه نارسه؟

یه چیزی بگو، دارم دق می‌کنم

خیلی عمه زینبم دلواپسه

 

غم تو غصۀ اهل حرمت

بمیرم برای اشک نم نمت

کربلا آخر خطه گمونم

پس بزار یک دل سیر ببینمت

 

آخر خط

دختری می‌پرسه آبادی کجاس؟

این طرف‌ها موکب شادی کجاس؟

باباجون می‌خوام برات گل بچینم

باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟

 

خطبه‌هات که جون بده دیدنیه

کوفه رو تکون بده دیدنیه

تو مهیای نماز بشی بابا

اکبرت اذون بده دیدنیه

 

یادته مدینه نونوار شدم؟

یاعلی گفتم و دس به کار شدم؟

یادته گفتی بهم می‌ریم سفر؟

روی ناقه خوب و خوش سوار شدم

 

اما حالا هی دلم شور می‌زنه

گمونم که فصل لاله چیدنه

ماجرای قحطی کفن چیه ؟

چرا هی صحبت کهنه پیرهنه؟

 

برا چی ماها رو منت می‌کنن؟

برا چی تورو اذیت می‌کنن؟

مهمونو راه نمیدن تو خونشون

اینجوری مهمونی دعوت می‌کنن؟

 

اینجا که موندنمون خطر داره

خیلی بی عاطفه زیر سر داره

اینجایی که گفتی خیمه بزنیم

آفتابش برا علی ضرر داره

 

راس می‌گن به دستور ابن زیاد

داره لشگر می‌رسه خیلی زیاد؟

هرکی از راه می‌رسه عیب نداره

از خدا می‌خوام که حرمله نیاد

 

از چشات معلومه پر دردی بابا

از وفای کوفه دلسردی بابا

می‌شینم اینقده گریه می‌کنم

تا سوی مدینه برگردی بابا

 

 هرکی پا بذاره این دور و برا

دنبال شکاره این دور و برا

نمی‌خوام از بغلت بیام پایین

چه همه خار داره این دور و برا

 

چرا هی به ساق پام خیره می‌شی؟

می‌شینی و به چشام خیره می‌شی

بسه دیگه چرا هی بغض می‌کنی؟

به گوش و گوشواره‌هام خیره می‌شی

 

چرا اینجا اینقده هوا پسه؟

چرا میوه‌های کوفه نارسه؟

یه چیزی بگو، دارم دق می‌کنم

خیلی عمه زینبم دلواپسه

 

غم تو غصۀ اهل حرمت

بمیرم برای اشک نم نمت

کربلا آخر خطه گمونم

پس بزار یک دل سیر ببینمت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×