- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
- بازدید: ۲۸۵۸
- شماره مطلب: ۷۸۷۱
-
چاپ
تصویر یک سه ساله، ولی پیر میکشم
امشب قلم به دستم و تصویر میکشم
تصویر یک سه ساله، ولی پیر میکشم
تصویر جای زخم به دستان کوچکش
آثاری از کبودی زنجیر میکشم
در یک خرابه میکشم و در کنار او
یک تکه نان و کاسهای از شیر میکشم
او در خیال خود به پدر فکر میکند
من گریه کرده، نیزه و شمشیر میکشم
او گفت ای عمو و کشیدم تن و دو دست
هی پشت هم به دست و به تن تیر میکشم
از عمه خواستم بنویسم، ولی نشد
دیگر قلم شکسته و تکبیر میکشم
-
دست نیاز
مشغول وضو باش که هنگام نماز است
این بانگ حسین است که در اوج و فراز است
ذکرى که به لب میبرىاش حمد خداوند
دستى که به سر میزنىاش دست نیاز است
-
به چشم کوچک خود دیده روضههای تو را
شدی فدای علی و علی فدای حسن
بیا دوباره بخوان، قصهای برای حسن
از آن شبی که تو رفتی بگو چه شکوه کنم
ز تشنگی حسین و ز گریههای حسن -
بزم عزا
ما از حسین قول شفاعت گرفتهایم
با یا حسین از همه سبقت گرفتهایم
روز الست هر که به چیزی رسید و ما
عشق حسین را به امانت گرفتهایم
تصویر یک سه ساله، ولی پیر میکشم
امشب قلم به دستم و تصویر میکشم
تصویر یک سه ساله، ولی پیر میکشم
تصویر جای زخم به دستان کوچکش
آثاری از کبودی زنجیر میکشم
در یک خرابه میکشم و در کنار او
یک تکه نان و کاسهای از شیر میکشم
او در خیال خود به پدر فکر میکند
من گریه کرده، نیزه و شمشیر میکشم
او گفت ای عمو و کشیدم تن و دو دست
هی پشت هم به دست و به تن تیر میکشم
از عمه خواستم بنویسم، ولی نشد
دیگر قلم شکسته و تکبیر میکشم