- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
- بازدید: ۳۰۶۹
- شماره مطلب: ۷۷۹۲
-
چاپ
قطره و دریا
کار من و ضریح تو بالا گرفته است
قلبم میان پنجرهاش جا گرفته است
اذعان کنند در حرمت کل زائران
هرکس که قطره خواسته، دریا گرفته است
کم خواستن ز دست تو؟ این غیر ممکن است
چشمم طلای گنبدتان را گرفته است
هرکس که حاجتی ز شما خواست، عاقبت،
با یک قسم به حضرت زهرا گرفته است
هرکس که آمده به حریمت، دو حالت است
یا حاجتش روا شده و یا گرفته است
دیدم که جبرئیل برای شفای او،
یک گوشه جا برای مسیحا گرفته است
دیدم که در میان حرم، کودکی فلج
خوشحال میدود که ز تو پا گرفته است
یک کور لاعلاج، شفا خواست از شما
باور نکردنی شده، اما گرفته است
دیدم کنار میکدۀ آب خالیات
یک پیرمرد، روضۀ سقا گرفته است
یک کربلا نرفته به من گفت یک شبی،
از خادم ضریح تو امضا گرفته است
-
در به در
سالها هست که من دربه در اربابم
سالها هست که او در پی کارم باشد
همۀ مردم دنیا اگرم ترک کنند
چه خیال است که ارباب کنارم باشد
-
منشور غم
بارالها! باز چون افتاده حال؟
خود بدان پیشین نمانَد این هلال
دل، قرین با درد و ماتم آمده
گوییا ماه محرّم آمده
-
خسوف شفقگون
چون شهسوار علقمه، پا در رکاب شد
بر پا به خاک، شورش «یومُ الحساب» شد
زآن شیر بیشهی علوی، هر چه ترس بود
یکباره جمع، در دل خیل کلاب شد
قطره و دریا
کار من و ضریح تو بالا گرفته است
قلبم میان پنجرهاش جا گرفته است
اذعان کنند در حرمت کل زائران
هرکس که قطره خواسته، دریا گرفته است
کم خواستن ز دست تو؟ این غیر ممکن است
چشمم طلای گنبدتان را گرفته است
هرکس که حاجتی ز شما خواست، عاقبت،
با یک قسم به حضرت زهرا گرفته است
هرکس که آمده به حریمت، دو حالت است
یا حاجتش روا شده و یا گرفته است
دیدم که جبرئیل برای شفای او،
یک گوشه جا برای مسیحا گرفته است
دیدم که در میان حرم، کودکی فلج
خوشحال میدود که ز تو پا گرفته است
یک کور لاعلاج، شفا خواست از شما
باور نکردنی شده، اما گرفته است
دیدم کنار میکدۀ آب خالیات
یک پیرمرد، روضۀ سقا گرفته است
یک کربلا نرفته به من گفت یک شبی،
از خادم ضریح تو امضا گرفته است
بنده شاعر مثنوی بار الها... و غزل چون شهسوار... هستم. دوبیتی «سالها هست که من دربه در اربابم...» از بنده نیست. نمی دانم از کجا به نام من منتشر شده. یاعلی