مشخصات شعر

تشنه لبی مست رفته است به میدان

هیچ دلی عاشق و دچار مبادا

عاقبت چشم، انتظار مبادا

 

می‌روی و ابرها به گریه که برگرد!

چشم خداوند اشکبار مبادا

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

این خبر سرخ ناگوار مبادا!

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

آینه با سنگ در کنار مبادا

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

وعدۀ دیدار بر مزار مبادا

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

تشنه لب مست بی قرار مبادا

 

شیهۀ اسبی شنیده می‌شود از دور

شیهۀ اسبی که بی سوار مبادا

 

این طرف آهو دوید، آن طرف آهو

دشت در اندیشۀ شکار مبادا

 

وسعت دشت است و وحشت رم اسبان

غنچۀ سرخی به رهگذار مبادا

 

زندگی سبز و مرگ سرخ مبارک

دشت پر از لاله بی بهار مبادا

 

عالم کثرت گشوده راه به وحدت

هیچ به جز آفریدگار مبادا!

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

هیچ دلی عاشق و دچار مبادا

عاقبت چشم، انتظار مبادا

 

می‌روی و ابرها به گریه که برگرد!

چشم خداوند اشکبار مبادا

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

این خبر سرخ ناگوار مبادا!

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

آینه با سنگ در کنار مبادا

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

وعدۀ دیدار بر مزار مبادا

 

تشنه لبی مست رفته است به میدان

تشنه لب مست بی قرار مبادا

 

شیهۀ اسبی شنیده می‌شود از دور

شیهۀ اسبی که بی سوار مبادا

 

این طرف آهو دوید، آن طرف آهو

دشت در اندیشۀ شکار مبادا

 

وسعت دشت است و وحشت رم اسبان

غنچۀ سرخی به رهگذار مبادا

 

زندگی سبز و مرگ سرخ مبارک

دشت پر از لاله بی بهار مبادا

 

عالم کثرت گشوده راه به وحدت

هیچ به جز آفریدگار مبادا!

 

۱ نظر
 
  • کاشیان ۱۳۹۳/۱۱/۰۴

    خانم سلیمی با سلام و تشکر از زحمات شما تو بیت شیهۀ اسبی شنیده می‌شود از دور شیهۀ اسب که بی سوار مبادا به نظرم شیهۀ اسبی که بی سوار مبادا درسته!

  • پاسخ نویسنده متن ۱۳۹۳/۱۱/۰۴

    سلام اصلاح شد از دقت شما سپاسگزارم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×