- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۵۶۰۳
- شماره مطلب: ۷۳۶۷
-
چاپ
روح زخمی
همین که روح زخمیات، سبک شد از لباسها
زدند روی دستشان، مکاشفه شناسها
چه سایههای مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاسها
به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ میزند
تو را رها نمیکند هنوز این تماسها
جان سه تا امام را به لب رساندهای، مرو!
توجهی نمیکنی چرا به التماسها؟
جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت؟
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاسها
برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمیرسد شعور آس و پاسها
خدا در بهشت را محو کند، نبینیاش
مباد باز در دلت زنده شود هراسها
به یاد قبر مخفیات چو ابر گریه میکنم
گاه که میروم سر مزار ناشناسها
تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران پرت شود حواسها
-
معراج
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
وقت دلتنگی همیشه او کنارم مینشست
بیوفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت
-
صحنه را عباس اگر میدید، بیشک مُرده بود
از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود
صحنه را عباس اگر میدید بیشک مُرده بود
تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است
عمۀ سادات را کوچک کسی نشمرده بود
-
بانوی یگانه (برای میلاد سرور زنان عالم)
شأن است و نشانه است بانوی کرم
الـحـق کـه یگـانـه اسـت بـانوی کـرم
گوینـد شفـاعتـش به هرکس برسد
دنـبــال بـهـانـه اسـت بـانــوی کـــرم
روح زخمی
همین که روح زخمیات، سبک شد از لباسها
زدند روی دستشان، مکاشفه شناسها
چه سایههای مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاسها
به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ میزند
تو را رها نمیکند هنوز این تماسها
جان سه تا امام را به لب رساندهای، مرو!
توجهی نمیکنی چرا به التماسها؟
جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت؟
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاسها
برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمیرسد شعور آس و پاسها
خدا در بهشت را محو کند، نبینیاش
مباد باز در دلت زنده شود هراسها
به یاد قبر مخفیات چو ابر گریه میکنم
گاه که میروم سر مزار ناشناسها
تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران پرت شود حواسها