- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۴۱۳۵
- شماره مطلب: ۷۳۴۱
-
چاپ
ماه پیشانی
دیدهایم ابروش را اما نگاهش را ندیدیم
مهربانیهای در چشم سیاهش را ندیدیم
عمری از چشمان زیبایش نوشتیم و به مقتل
بارها لفظ «عَلی عَینی» به شاهش را ندیدیم
ماهِ پیشانی بلندِ قوم را دیدیم اما
جای مُهرِ مانده روی سجده گاهش را ندیدیم
دشمن از ترسش فقط در شعرها قالب تهی کرد
حیف اما دوستان در پناهش را ندیدیم
آنقدر ماندیم در تاریکی الفاظ خود که
وقت وصف روی ماهش نور ماهش را ندیدیم
ناصر و عبد و مطیع و کاشف الکرب و مواسی
این همه فرماندۀ بین سپاهش را ندیدیم
مستجار و فادی و طیّار و حامی و مؤثر
این غلاف چند وجهیِّ سلاحش را ندیدیم
از ادب در طینتش گفتیم اما در زیارت
بُعد راهِ از حرم تا بارگاهش را ندیدیم
تا کنار علقمه در روضهها رفتیم اما
ردّپایش را اگر دیدیم راهش را ندیدیم
مشک آبش را همه دیدیم، وقتی بر زمین ریخت
بغض معجرآه یعنی مشک آهش را ندیدیم
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
ماه پیشانی
دیدهایم ابروش را اما نگاهش را ندیدیم
مهربانیهای در چشم سیاهش را ندیدیم
عمری از چشمان زیبایش نوشتیم و به مقتل
بارها لفظ «عَلی عَینی» به شاهش را ندیدیم
ماهِ پیشانی بلندِ قوم را دیدیم اما
جای مُهرِ مانده روی سجده گاهش را ندیدیم
دشمن از ترسش فقط در شعرها قالب تهی کرد
حیف اما دوستان در پناهش را ندیدیم
آنقدر ماندیم در تاریکی الفاظ خود که
وقت وصف روی ماهش نور ماهش را ندیدیم
ناصر و عبد و مطیع و کاشف الکرب و مواسی
این همه فرماندۀ بین سپاهش را ندیدیم
مستجار و فادی و طیّار و حامی و مؤثر
این غلاف چند وجهیِّ سلاحش را ندیدیم
از ادب در طینتش گفتیم اما در زیارت
بُعد راهِ از حرم تا بارگاهش را ندیدیم
تا کنار علقمه در روضهها رفتیم اما
ردّپایش را اگر دیدیم راهش را ندیدیم
مشک آبش را همه دیدیم، وقتی بر زمین ریخت
بغض معجرآه یعنی مشک آهش را ندیدیم