- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۴۴۰۱
- شماره مطلب: ۷۱۶۸
-
چاپ
اَمانُ مِن النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَهِ الْجمعه
یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت، هرچه که بودم مرا خرید
مانند «جُون» قبل مُحَرَم شدم غلام
مانند«عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید
هرجا رسید من ولی او را فروختم
هرجا رسید او ولی از دَم مرا خرید
وقتی که عالِمِ دو سه شب گریهاش شدم
از این همه مُرید در عالَم، مرا خرید
ارباب من، به قیمت بالای آن تنور
از شعلههای داغ جهنم مرا خرید
از خویشتن گرفت دلم را، به روضه داد
ارباب هم فروخت مرا، هم مرا خرید
اوج کریمی است که من را جدا فروخت
آن کس که در معامله دَرهَم مرا خرید
یک عمر پای این سگ بیچاره صبر کرد
تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
اَمانُ مِن النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَهِ الْجمعه
یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت، هرچه که بودم مرا خرید
مانند «جُون» قبل مُحَرَم شدم غلام
مانند«عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید
هرجا رسید من ولی او را فروختم
هرجا رسید او ولی از دَم مرا خرید
وقتی که عالِمِ دو سه شب گریهاش شدم
از این همه مُرید در عالَم، مرا خرید
ارباب من، به قیمت بالای آن تنور
از شعلههای داغ جهنم مرا خرید
از خویشتن گرفت دلم را، به روضه داد
ارباب هم فروخت مرا، هم مرا خرید
اوج کریمی است که من را جدا فروخت
آن کس که در معامله دَرهَم مرا خرید
یک عمر پای این سگ بیچاره صبر کرد
تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید