مشخصات شعر

کوکب اقبـال محمّد

ای اهل دعا! روح دعا باد مبارک
در دیـده تجلای خدا باد مبارک


این عید مبارک، به شما باد مبارک
لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک


جان در بدن عالم ایجاد مبارک
آمد به جهان حضرت سجاد، مبارک

ای بانوی ایران پسر آورده‌ای امشب
ای طوبی عصمت ثمر آورده‌ای امشب


در بیت ولایت قمر آورده‌ای امشب
الحق که حسین دگر آورده‌ای امشب


بی پـرده ببینید جمـال ازلـی را
تبریک بگوئید «حسین ابن علی» را

حجر و حجر و حلّ و مقام و حرم است این
دریای خروشندۀ جود و کرم است این


در مجمع خوبان دو عالم، علم است این
دردانۀ شهبانوی ملک عجم است این


گردیـد عیـان کوکب اقبـال محمّد
چشم و دلتـان روشن، ای آل محمّد

این ماه تمام است، تمام است، تمام است
فرزند قیام است، قیام است، قیام است


ذکر است و سلام است و سلام است، سلام است
بر خلق، امام است، امام است، امام است


این گوهر رخشندۀ دامان سه دریاست
چارم وصی ختم رسل، یوسف زهراست

ایـن ماه، چراغ مـه شعبان حسین است
این بضعه ثارالله و این جان حسین است


این لالـۀ خنـدان گلستان حسین است
این آیه بـه آیـه همه قرآن حسین است


این جان حسین است، بـدانید بـدانید!
قرآن حسین است، بخوانیـد بخوانیـد!

خیزید که از اشک و شعف آینه شوئیم
چون لاله خندان سر هر شاخه بروئیم


پرواز کنان تـا حرم الله بپـوئـیم
مانند فرزدق بخروشیم و بگوئـیم


ریزد بـه ثنایش در نـاب از دهن ما
تا شام شود روز «هشام» از سخن ما

این است که توحید از او یافت ولادت
دارد بـه وجودش حـرم الله ارادت


داده بـه مقامش ز ازل کعبه شهادت
کردند به مهرش همه حجاج، عبادت


این سیـد و مولا و امام حرمین است
این سبط نبی، پور علی، نجل حسین است

این سوره قدر و زمر و یوسف و طاهاست
این سیـد بطحا پسر سیـد بطحاست


این نـور دل فاطمـه ام‌ابیـهاست
این نوح و خلیل است و کلیم است، مسیحاست


رخشنده چراغ دل هر انجمن است این
سر تـا بـه قدم آینه پنج تن است این

ای یـوسف زهرا شده مبـهوت کمالت!
ای عرش خدا گوشه‌ای از قصر جلالت!


یـادآور خلق نبـوی، خلق و خصالت
بـا آنکه بـود حلقـه زنـجیر مدالت


با آنکه بـه گردن اثـر سلسله داری
آقائی و اشراف بـه هر سلسله داری

غیر از تو که در شام بلا خطبه بخواند
در حلقه زنـجیر، عـدو را بـکشانـد


در کاخ ستم یکسره آتش بفشاند
بـر خاک مذلت همگان را بنشاند


تو صاحب فریـاد تـمام شهدایی
بر جان ستمگر، شرر خشم خدایی

غیر از تو که در سلسلۀ سخت اسارت،
بـر فرق ستمکار زنـد مشت حقارت؟


ویـرانـه کند کاخ ستم را بـه اشارت؟
تـازد بـه سپاه ستم و ظلم و شرارت؟


در خطبۀ تـو خشم خدای ازلی بـود
فریاد خروشان خدا صوت علی بـود

ای سرزده از سینۀ هـر نسل نـدایت
ای زمزمۀ وحی خداونـد، صدایـت


اسلام، رهیـن نـفس روح فزایـت
در سلسله پیوسته به لب ذکر خدایت


روزی که نبودی خبری از گل میثم
شد بسته بـه زنجیر ولایت دل میثم

 

کوکب اقبـال محمّد

ای اهل دعا! روح دعا باد مبارک
در دیـده تجلای خدا باد مبارک


این عید مبارک، به شما باد مبارک
لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک


جان در بدن عالم ایجاد مبارک
آمد به جهان حضرت سجاد، مبارک

ای بانوی ایران پسر آورده‌ای امشب
ای طوبی عصمت ثمر آورده‌ای امشب


در بیت ولایت قمر آورده‌ای امشب
الحق که حسین دگر آورده‌ای امشب


بی پـرده ببینید جمـال ازلـی را
تبریک بگوئید «حسین ابن علی» را

حجر و حجر و حلّ و مقام و حرم است این
دریای خروشندۀ جود و کرم است این


در مجمع خوبان دو عالم، علم است این
دردانۀ شهبانوی ملک عجم است این


گردیـد عیـان کوکب اقبـال محمّد
چشم و دلتـان روشن، ای آل محمّد

این ماه تمام است، تمام است، تمام است
فرزند قیام است، قیام است، قیام است


ذکر است و سلام است و سلام است، سلام است
بر خلق، امام است، امام است، امام است


این گوهر رخشندۀ دامان سه دریاست
چارم وصی ختم رسل، یوسف زهراست

ایـن ماه، چراغ مـه شعبان حسین است
این بضعه ثارالله و این جان حسین است


این لالـۀ خنـدان گلستان حسین است
این آیه بـه آیـه همه قرآن حسین است


این جان حسین است، بـدانید بـدانید!
قرآن حسین است، بخوانیـد بخوانیـد!

خیزید که از اشک و شعف آینه شوئیم
چون لاله خندان سر هر شاخه بروئیم


پرواز کنان تـا حرم الله بپـوئـیم
مانند فرزدق بخروشیم و بگوئـیم


ریزد بـه ثنایش در نـاب از دهن ما
تا شام شود روز «هشام» از سخن ما

این است که توحید از او یافت ولادت
دارد بـه وجودش حـرم الله ارادت


داده بـه مقامش ز ازل کعبه شهادت
کردند به مهرش همه حجاج، عبادت


این سیـد و مولا و امام حرمین است
این سبط نبی، پور علی، نجل حسین است

این سوره قدر و زمر و یوسف و طاهاست
این سیـد بطحا پسر سیـد بطحاست


این نـور دل فاطمـه ام‌ابیـهاست
این نوح و خلیل است و کلیم است، مسیحاست


رخشنده چراغ دل هر انجمن است این
سر تـا بـه قدم آینه پنج تن است این

ای یـوسف زهرا شده مبـهوت کمالت!
ای عرش خدا گوشه‌ای از قصر جلالت!


یـادآور خلق نبـوی، خلق و خصالت
بـا آنکه بـود حلقـه زنـجیر مدالت


با آنکه بـه گردن اثـر سلسله داری
آقائی و اشراف بـه هر سلسله داری

غیر از تو که در شام بلا خطبه بخواند
در حلقه زنـجیر، عـدو را بـکشانـد


در کاخ ستم یکسره آتش بفشاند
بـر خاک مذلت همگان را بنشاند


تو صاحب فریـاد تـمام شهدایی
بر جان ستمگر، شرر خشم خدایی

غیر از تو که در سلسلۀ سخت اسارت،
بـر فرق ستمکار زنـد مشت حقارت؟


ویـرانـه کند کاخ ستم را بـه اشارت؟
تـازد بـه سپاه ستم و ظلم و شرارت؟


در خطبۀ تـو خشم خدای ازلی بـود
فریاد خروشان خدا صوت علی بـود

ای سرزده از سینۀ هـر نسل نـدایت
ای زمزمۀ وحی خداونـد، صدایـت


اسلام، رهیـن نـفس روح فزایـت
در سلسله پیوسته به لب ذکر خدایت


روزی که نبودی خبری از گل میثم
شد بسته بـه زنجیر ولایت دل میثم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×