مشخصات شعر

بابا دلم پر است

 

چشم حسود کور، که بابای من رسید

‌ای دختر پلید
گفتی یتیمی و پدرت را کسی ندید

دیدی به من رسید

امروز باز حرمله شالی جدید داشت

بر گردنش گذاشت
شاید دوباره جامه‌ای از دختری کشید

یا معجری درید



وقتی صدای هلهله‌ها جور دیگر است

چشم همه تر است
خولی برای دختر تو نقشه می‌کشید

در مجلس یزید



آنها که هیچ پیش تو قیمت نداشتند

قیمت گذاشتند
هر یک یکی به زعم خودش برده می‌خرید

رنگ از رخم پرید



شکر خدا تمام تنم رنگ چادر است

بابا دلم پر است
بابا کبودی بدنم را کسی ندید

در مجلس یزید

 

 

بابا دلم پر است

 

چشم حسود کور، که بابای من رسید

‌ای دختر پلید
گفتی یتیمی و پدرت را کسی ندید

دیدی به من رسید

امروز باز حرمله شالی جدید داشت

بر گردنش گذاشت
شاید دوباره جامه‌ای از دختری کشید

یا معجری درید



وقتی صدای هلهله‌ها جور دیگر است

چشم همه تر است
خولی برای دختر تو نقشه می‌کشید

در مجلس یزید



آنها که هیچ پیش تو قیمت نداشتند

قیمت گذاشتند
هر یک یکی به زعم خودش برده می‌خرید

رنگ از رخم پرید



شکر خدا تمام تنم رنگ چادر است

بابا دلم پر است
بابا کبودی بدنم را کسی ندید

در مجلس یزید

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×