مشخصات شعر

کوچه گرد غریب

 

کوچه گرد غریب این شهرم

بی کسی در غروب می‌دانم

سر بشکسته ام گواهی شد

بارش سنگ و چوب می‌دانم

 

درِ هر خانه‌ای که می‌رفتم

دیدم آنجا که جان پناهم نیست

تازه فهمیده‌ام که در این شهر

غیر عشق علی گناهم نیست

 

روی دارالامارۀ  کوفه

مقتلم را به چشم خود دیدم

معنی میهمان نوازی از

لب و ابروی پاره فهمیدم

 

دست من بشکند، چرا گفتم

آنچه در کوفه هست بر کام است

خون پیشانی‌ام گواهی شد

کوفه شهری غریب و بد نام است

 

روی دارالاماره‌ام اما

من به نزد تو منزلت دارم

دعوتت کرده‎‌اند این مردم

من از این کوفه دست خط دارم

 

سر راهم چه چاله‌ها کندند

که سفیر تو را محک بزنند

خانۀ  طوعه را زدند آتش

تا به زخم دلم نمک بزنند

 

ریسمان و طناب آوردند

یاد دستان بسته افتادم

هر زمانی که من زمین خوردم

یاد پهلو شکسته افتادم

 

گریه‌هایم به عالمی ‌فهماند

که فقط فکر ماتمت هستم

ناله‌های غریب من گوید

فکر فردای زینبت هستم

 

حرمله با نگاه زخم آلود

فکر گُل‌ها و فصل پاییز است

کودک شیرخواره را دیگر

تو نیاور که خنجرش تیز است

 

نیزه‌هاشان برایت آماده

تیغ‌هاشان همه بُود در کار

اندر این کوفه قحطی آب است

مشک‌های اضافه هم بردار

 

کوچه گرد غریب

 

کوچه گرد غریب این شهرم

بی کسی در غروب می‌دانم

سر بشکسته ام گواهی شد

بارش سنگ و چوب می‌دانم

 

درِ هر خانه‌ای که می‌رفتم

دیدم آنجا که جان پناهم نیست

تازه فهمیده‌ام که در این شهر

غیر عشق علی گناهم نیست

 

روی دارالامارۀ  کوفه

مقتلم را به چشم خود دیدم

معنی میهمان نوازی از

لب و ابروی پاره فهمیدم

 

دست من بشکند، چرا گفتم

آنچه در کوفه هست بر کام است

خون پیشانی‌ام گواهی شد

کوفه شهری غریب و بد نام است

 

روی دارالاماره‌ام اما

من به نزد تو منزلت دارم

دعوتت کرده‎‌اند این مردم

من از این کوفه دست خط دارم

 

سر راهم چه چاله‌ها کندند

که سفیر تو را محک بزنند

خانۀ  طوعه را زدند آتش

تا به زخم دلم نمک بزنند

 

ریسمان و طناب آوردند

یاد دستان بسته افتادم

هر زمانی که من زمین خوردم

یاد پهلو شکسته افتادم

 

گریه‌هایم به عالمی ‌فهماند

که فقط فکر ماتمت هستم

ناله‌های غریب من گوید

فکر فردای زینبت هستم

 

حرمله با نگاه زخم آلود

فکر گُل‌ها و فصل پاییز است

کودک شیرخواره را دیگر

تو نیاور که خنجرش تیز است

 

نیزه‌هاشان برایت آماده

تیغ‌هاشان همه بُود در کار

اندر این کوفه قحطی آب است

مشک‌های اضافه هم بردار

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×