- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۱۰۲۹
- شماره مطلب: ۶۵۸۶
-
چاپ
موسم روضه
گفتم از آب بگویم، لب من گفت حسین
رفتم از گل بسرایم، که چمن گفت حسین
چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش
فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین
زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید
باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین
از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس
کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین
نوکری مرد و غسال همین که او را
غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین
جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید
به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین
عمه جای همه بوسید گلو را، آن جا
هر چه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین
-
دردهای بی شمار
هرکسی با هر عقیده، هرکسی با هر مرام
راه افتاده برای خاکبوسی امام
آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر
پا به پای اربعینیها به قصد یک سلام
-
آب همچون کربلا در خانهات نایاب شد
ای که بر جودت سلیمان نبی رو میزند
روبروی گنبد تو نوح زانو میزند
صحن و ایوان تو را جبرئیل جارو میزند
شمع عمرت در جوانی از چه سو سو میزند؟
-
به حجره روضۀ عطشان کربلا داری
تویی که جود و عطا بر امامها داری
چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟
جواد فاطمه، ارث از کریمِ او بردی
غریبِ خانه شدن را ز مجتبا داری
-
عرش فتاده از فرس
کاش کمی صرف خدا میشدم
از همه جز خدا، جدا میشدم
کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»
علیه نفس خویش پا میشدم
موسم روضه
گفتم از آب بگویم، لب من گفت حسین
رفتم از گل بسرایم، که چمن گفت حسین
چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش
فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین
زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید
باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین
از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس
کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین
نوکری مرد و غسال همین که او را
غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین
جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید
به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین
عمه جای همه بوسید گلو را، آن جا
هر چه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین