- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۳۱۹۴
- شماره مطلب: ۶۵۴۹
-
چاپ
زینب فرشته بود
من را نگاه تو اگر از یاد برده بود
چیزی نداشتم همه را باد برده بود
دیوانۀ حسینم از آن دم که مادرم
من را کنار پنجره فولاد برده بود
ما را رضا به کرببلا برد و قبل از آن
ما را حسین، صحن گوهرشاد برده بود
ما را حسین دست گرفته تمام عمر
ما را وگرنه این همه بیداد برده بود
از شیر مادرم، نه که پیش از تولدم
دل را حسین، خانه اش آباد! برده بود
مجلس تمام میشود و مادر تو را
از هوش، روضههای پر از داد برده بود
**
مدیون زینب است امامت وگرنه غم
جان از وجود حضرت سجاد برده بود
«زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
پر میگشود اگر، همه را باد برده بود»
-
عشق اسطرلاب مردان خداست
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقیها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
-
ز اوج شانۀ او آسمان به خاک افتاد
خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت
تمام شوکت خود را به شکل انسان ساخت
به دست قدرت خود، خلقتی شگفت آورد
گرفت پرده ز رویی، جهان گلستان ساخت
-
ماه پر آفتاب
دلی دارم و خانۀ بوتراب است
سری دارم و خاک عالیجناب است
عوض کرده روز و شبم جای خود را
که ماهی دمیده پر از آفتاب است
-
ارمنی آمد و مسلمان شد
گرچه سرگرم کسب و کارش بود
نان خور رزق کار و بارش بود
او که با عالم خودش میساخت
روز و شب با غم خودش میساخت
زینب فرشته بود
من را نگاه تو اگر از یاد برده بود
چیزی نداشتم همه را باد برده بود
دیوانۀ حسینم از آن دم که مادرم
من را کنار پنجره فولاد برده بود
ما را رضا به کرببلا برد و قبل از آن
ما را حسین، صحن گوهرشاد برده بود
ما را حسین دست گرفته تمام عمر
ما را وگرنه این همه بیداد برده بود
از شیر مادرم، نه که پیش از تولدم
دل را حسین، خانه اش آباد! برده بود
مجلس تمام میشود و مادر تو را
از هوش، روضههای پر از داد برده بود
**
مدیون زینب است امامت وگرنه غم
جان از وجود حضرت سجاد برده بود
«زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
پر میگشود اگر، همه را باد برده بود»