مشخصات شعر

ورود کاروان اهل بیت(ع) به شام

 

بفرمایید روضه، آدرس: دروازۀ ساعات

بعد از کوچۀ تنگ یهودی‌ها

تَه بازار شام سابق و امروز بازار حمیدیّه

گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه

 

بفرمایید روضه با حضور قاتلان، شمر و سنان و حرمله امشب

بفرمایید روضه با حضور ذاکران

 این بار چوب خیزران با لب

 

بفرمایید روضه، شام، بعدش هم به صرف شام

به صرف شام،  بعدش هم شراب از جام

 

بفرمایید روضه شامیان، بعد از نماز مغرب و عشاء

بفرمائید روضه شامیان

با خطبه خوانی‌های زین العابدین و زینب کبری

 

ندیدم مجلسی کامل‌‌تر از‌ این  مجلس روضه

نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از‌ این  مجلس روضه

 

که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه، میان دارند

و در هر گوشۀ مجلس

شبیه عمّۀ سادات و طفلان، کربلایی‌های بسیارند

 

به نوبت راویان، شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند

تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند

ولی هر یک جدا از روضۀ سرهای از پیکر جدا گفتند

 

سپس بر منبر تشت طلایی

آن لب کرب و بلایی

 

آیه‌ای از کهف را آن شب تلاوت کرد

تمام نکته‌ها را مو به مو در خواندن ‌آیه رعایت کرد

 

حسین بن علی لب وا نکرده، ناگهان مجلس دگرگون شد

از‌ این  سو چشم زین العابدین

از آن طرف،  زینب دلش خون شد

 

پس از لب خیزران برخواست آهسته

ولی با شدّت از دست یزید افتاد

رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران،  

امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد

 

همین که خیزران، این  ذاکر معروف بالا

صدای جمع از‌ این روضۀ مکشوف بالا رفت

 

زمینه، نوبت جُندَب شد و

از داستان بوسۀ سرخ پیمبر خواند

زمینه، نوبت جُندَب شد و

او هم دوباره روضه را از قسمت  سر خواند

 

ولیکن، واحد سنگین آن مداح رومی‌، چیز دیگر شد

خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّۀ سادات بهتر شد

 

بکوب ‌ای سینه زن در واحد شلاقی امشب

تو می‌کوبی به سینه ظاهرا،  

امّا فقط شلاق‌ها را می‌خورد زینب

 

برای لطمۀ آخر، فضا جور است در مجلس

سر زینب سلامت، نوبت شوراست در مجلس

 

به شدّت خطبه خواندن‌های زینب،  

شور می‌بخشد به این مجلس

خصوصاً موقع طرز ادای اسم ارباب جهان،  

از بس حسین بن علی را می‌کشد با حس

 

دل سنگ آب می‌گردد

رقیّه بیشتر بی تاب می‌گردد

دل سنگ آب می‌گردد

 

دل سنگ آب شد امّا،  

دل آب فرات آن روز، سنگ و سنگ‌‌تر می‌شد

سَر ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه‌ها،  

خون در رگ خون خدا پُر رنگ‌‌تر می‌شد

 

دل سنگ آب شد روزی،  دل سنگ آب می‌گردد،  

دل سنگ آب خواهد گشت

زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا

بی تاب خواهد گشت

 

شما حالا بفرمایید روضه، اهل بیت امّا به زور تازیانه، راهی مجلس شدند آن شب

شما حالا بفرمایید روضه، بچّه‌ها، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب

 

بفرمایید روضه، روضۀ ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است

از‌ این  بسیار‌ها تنها، یکیّ اش‌ اینکه زین العابدین بسیار بیمار است

یکی دیگر از‌ این  بسیار‌ها‌ اینکه ، کمان حرمله، بسیار در چشم همه مشغول آزار است

 

بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد

بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان

از دعوتی‌های یزید بی مروّت بیشتر گردد

بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه‌ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد

 

بفرمایید روضه، آدرس دروازۀ ساعات

بفرمایید روضه بچه‌ها، تنها برای شادی قلب حسین و عمّۀ سادات

 

ورود کاروان اهل بیت(ع) به شام

 

بفرمایید روضه، آدرس: دروازۀ ساعات

بعد از کوچۀ تنگ یهودی‌ها

تَه بازار شام سابق و امروز بازار حمیدیّه

گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه

 

بفرمایید روضه با حضور قاتلان، شمر و سنان و حرمله امشب

بفرمایید روضه با حضور ذاکران

 این بار چوب خیزران با لب

 

بفرمایید روضه، شام، بعدش هم به صرف شام

به صرف شام،  بعدش هم شراب از جام

 

بفرمایید روضه شامیان، بعد از نماز مغرب و عشاء

بفرمائید روضه شامیان

با خطبه خوانی‌های زین العابدین و زینب کبری

 

ندیدم مجلسی کامل‌‌تر از‌ این  مجلس روضه

نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از‌ این  مجلس روضه

 

که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه، میان دارند

و در هر گوشۀ مجلس

شبیه عمّۀ سادات و طفلان، کربلایی‌های بسیارند

 

به نوبت راویان، شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند

تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند

ولی هر یک جدا از روضۀ سرهای از پیکر جدا گفتند

 

سپس بر منبر تشت طلایی

آن لب کرب و بلایی

 

آیه‌ای از کهف را آن شب تلاوت کرد

تمام نکته‌ها را مو به مو در خواندن ‌آیه رعایت کرد

 

حسین بن علی لب وا نکرده، ناگهان مجلس دگرگون شد

از‌ این  سو چشم زین العابدین

از آن طرف،  زینب دلش خون شد

 

پس از لب خیزران برخواست آهسته

ولی با شدّت از دست یزید افتاد

رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران،  

امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد

 

همین که خیزران، این  ذاکر معروف بالا

صدای جمع از‌ این روضۀ مکشوف بالا رفت

 

زمینه، نوبت جُندَب شد و

از داستان بوسۀ سرخ پیمبر خواند

زمینه، نوبت جُندَب شد و

او هم دوباره روضه را از قسمت  سر خواند

 

ولیکن، واحد سنگین آن مداح رومی‌، چیز دیگر شد

خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّۀ سادات بهتر شد

 

بکوب ‌ای سینه زن در واحد شلاقی امشب

تو می‌کوبی به سینه ظاهرا،  

امّا فقط شلاق‌ها را می‌خورد زینب

 

برای لطمۀ آخر، فضا جور است در مجلس

سر زینب سلامت، نوبت شوراست در مجلس

 

به شدّت خطبه خواندن‌های زینب،  

شور می‌بخشد به این مجلس

خصوصاً موقع طرز ادای اسم ارباب جهان،  

از بس حسین بن علی را می‌کشد با حس

 

دل سنگ آب می‌گردد

رقیّه بیشتر بی تاب می‌گردد

دل سنگ آب می‌گردد

 

دل سنگ آب شد امّا،  

دل آب فرات آن روز، سنگ و سنگ‌‌تر می‌شد

سَر ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه‌ها،  

خون در رگ خون خدا پُر رنگ‌‌تر می‌شد

 

دل سنگ آب شد روزی،  دل سنگ آب می‌گردد،  

دل سنگ آب خواهد گشت

زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا

بی تاب خواهد گشت

 

شما حالا بفرمایید روضه، اهل بیت امّا به زور تازیانه، راهی مجلس شدند آن شب

شما حالا بفرمایید روضه، بچّه‌ها، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب

 

بفرمایید روضه، روضۀ ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است

از‌ این  بسیار‌ها تنها، یکیّ اش‌ اینکه زین العابدین بسیار بیمار است

یکی دیگر از‌ این  بسیار‌ها‌ اینکه ، کمان حرمله، بسیار در چشم همه مشغول آزار است

 

بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد

بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان

از دعوتی‌های یزید بی مروّت بیشتر گردد

بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه‌ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد

 

بفرمایید روضه، آدرس دروازۀ ساعات

بفرمایید روضه بچه‌ها، تنها برای شادی قلب حسین و عمّۀ سادات

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×