مشخصات شعر

بند دوم از ترکیب بند محتشم کاشانی

کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلا

در خاک و خون فتاده به میدان کربلا

 

گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست

خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

 

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک

ز آن گل که شد شکفته به بستان کربلا

 

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمانِ کربلا

 

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید

خاتم، ز قحطِ آب، سلیمانِ کربلا

 

زان تشنگان هنوز به عیّوق می‌رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

 

آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمۀ سلطان کربلا

 

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

بند دوم از ترکیب بند محتشم کاشانی

کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلا

در خاک و خون فتاده به میدان کربلا

 

گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست

خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

 

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک

ز آن گل که شد شکفته به بستان کربلا

 

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمانِ کربلا

 

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید

خاتم، ز قحطِ آب، سلیمانِ کربلا

 

زان تشنگان هنوز به عیّوق می‌رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

 

آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمۀ سلطان کربلا

 

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×