- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۳۳۹۲
- شماره مطلب: ۵۹۹۹
-
چاپ
ماذنۀ آسمان
اگر باد مخالف، کمی امان بدهد
به نیزه دار بگویم: سری تکان بدهد
به نیزه دار بگویم: که با تکانی نرم
به ابرهای سر زلف تو، دهان بدهد
و حلقه زلفت، دهان که بگشایند
به تشنههای میآلوده، ارغوان بدهد
و ماه آمده تا، با هلال انگشتش
نشانههای سرت را به این و آن بدهد
ستاره، دست به گوش از همیشه بالاتر
به روی مأذنۀ آسمان، اذان بدهد
ستون نیزۀ تو، ریسمان باریکی است
که دستهای زمین را، به آسمان بدهد
به روی نیزه پریشان نمودهای شب را
چو آن شهاب که گاهی، خودی تکان بدهد
روایتی دگر از آفتاب برخیزد
اگر که باد مخالف، کمی امان بدهد
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
ماذنۀ آسمان
اگر باد مخالف، کمی امان بدهد
به نیزه دار بگویم: سری تکان بدهد
به نیزه دار بگویم: که با تکانی نرم
به ابرهای سر زلف تو، دهان بدهد
و حلقه زلفت، دهان که بگشایند
به تشنههای میآلوده، ارغوان بدهد
و ماه آمده تا، با هلال انگشتش
نشانههای سرت را به این و آن بدهد
ستاره، دست به گوش از همیشه بالاتر
به روی مأذنۀ آسمان، اذان بدهد
ستون نیزۀ تو، ریسمان باریکی است
که دستهای زمین را، به آسمان بدهد
به روی نیزه پریشان نمودهای شب را
چو آن شهاب که گاهی، خودی تکان بدهد
روایتی دگر از آفتاب برخیزد
اگر که باد مخالف، کمی امان بدهد